دوباره فکر کن

نشر نوین، با دریافت کپی‌رایت نسخۀ فارسی کتاب Think Again: The Power of Knowing What You Don’t Know از Adam Grant این کتاب را با نام دوباره فکر کن؛ قدرت دانستن چیزهایی که نمی‌دانیم منتشر کرده است.

طبق این اجازۀ رسمی، تمامی حقوق این اثر از جمله انتشار کاغذی و الکترونیکی آن برای نشر نوین محفوظ بوده و ترجمه و انتشار مجدد آن توسط سایر مترجمان و ناشران ایرانی، خلاف قوانین کپی‌رایت بین‌المللی و اخلاق حرفه‌ای است.

معرفی کتاب دوباره فکر کن

آنچه در کتاب دوباره فکر کن خواهید خواند:

اثر دیگری از آدام گرانت نویسندۀ کتاب‌های توانمندی های نهان، بده و بستان و گزینۀ ب.

در سال ۲۰۰۹، بلک‌بری حدود نیمی از بازار گوشی‌های هوشمند را در اختیار داشت. اما تنها پنج سال بعد، این شرکت تقریباً ناپدید شد و سهم بازار آن به تنها ۱٪ کاهش یافت. این اتفاق به این دلیل بود که مایک لازاریدیس، سازنده بلک‌بری، حاضر نبود نظرش را تغییر دهد. وقتی که آیفون اپل به تدریج سهم بازار را به دست می‌آورد، لازاریدیس معتقد بود که بیشتر مشتریان تنها به یک گوشی برای انجام کارهای پایه‌ای مانند تماس و ارسال ایمیل نیاز دارند. حال همه می‌دانیم که این چنین نیست.

از این داستان می‌آموزیم که گاهی اوقات باید باورهایمان را دوباره بررسی کنیم. اعتقاد بودن به باورهای یکسان ساده است اما اگر دوباره فکر کنیم و به چیزهایی که نمی‌دانیم فکر کنیم چه اتفاقی می‌افتد؟

در دنیای امروزی که سرعت تغییر بسیار بالا است علاوه بر هوش که به عنوان ابزار تفکر و یادگیری شناخته می‌شود، مهارت‌های شناختی‌ای وجود دارد که اهمیت بیشتری دارند؛ توانایی دوباره فکر کردن و از یاد بردن. بسیاری از ما باور به اعتقاداتمان را به شک و تردید ترجیح می‌دهیم. معمولا به نظراتی گوش می‌کنیم که به ما حس بهتری می‌دهد. در حالی‌که نظرات مخالف، ما را بیشتر به عمیق فکر کردن وا می‌دارند. اختلاف نظر را تهدیدی برای خود می‌بینیم نه فرصتی برای یادگیری. خود را با افرادی محاصره می‌کنیم که با افکار ما موافقند، در صورتی‌که باید به سمت کسانی گرایش پیدا کنیم که شیوۀ تفکر ما را به چالش می‌کشند.

ما مانند واعظانی هستیم که مدام از باورهایمان که فکر می‌کنیم مقدس هستند دفاع می‌کنند، دادستان‌هایی که تلاش می‌کنند ثابت کنند حق با آن‌ها است و سیاستمدارانی که به دنبال تایید هستند. ما شبیه دانشمندانی که باید به دنبال حقیقت باشند نیستیم. هوش گاهی اوقات به ضرر ما عمل می‌کند و مانعی است برای دوباره فکر کردن. هرچه باهوش‌تر باشیم نسبت محدودیت‌هایمان ناآگاه‌تر و نابینا‌تر شویم.

آدام گرانت با ایده‌ها، مثال‌ها و شواهد دقیق خود نشان می‌دهد که چطور می‌توانیم از اشتباه کردن و داشتن گفتگوهای پرتنش استقبال کنیم و مدارس، سازمان و جوامعی آموزش‌پذیر و یادگیرنده بسازیم. کتاب دوباره فکر کن نشان می‌دهد لازم نیست به تمام چیزهایی که فکر می‌کنیم باور داشته باشیم و تمام احساساتمان را شخصی کنیم. این کتاب به شما کمک می‌کند چطور نظراتی که به نفع ما نیستند را رها کنیم و انعطاف‌پذیری ذهنی را به ثبات نادرست ترجیح دهیم.

خلاصه کتاب دوباره فکر کن

آدام گرانت در کتاب دوباره فکر کن برای بررسی این موضوع که چگونه می‌توانیم نسبت به نظرهای مخالف و تغییر باز باشیم، از تحقیقات علمی و داستان‌های واقع استفاده می‌کند. بسیاری از افراد به دلیل  دشوار و ناراحت‌کننده بودن تغییر باور، بر روی باورهای غلط خود پافشاری می‌کنند. او مثال‌ها و تجربه‌هایی واقعی از زندگی افرادی را ارائه می‌دهد که توانسته‌اند بازنگری و تغییر عقیده داشته باشند.

آدام گرانت در این کتاب هنر انتقادی دوباره فکر کردن و بازاندیشی را بررسی می‌کند. این هنر باعث می‌شود نظرات خود را زیر سوال ببرید و ذهن دیگران را باز کنید تا در کار و زندگی خود موفق‌تر باشید.

او همچنین به بررسی نقش همدلی و گوش دادن فعال در تغییر دیدگاه‌ها می‌پردازد و توضیح می‌دهد که چگونه می‌توانیم با استفاده از این مهارت‌ها، روابط بهتری برقرار کنیم و دیدگاه‌های جدیدی را بپذیریم. گرانت در نهایت با ارائه راهکارهایی عملی، به ما کمک می‌کند تا به یادگیرندگان مادام‌العمر تبدیل شویم و همیشه آماده تغییر و رشد باشیم.

تغییر رأی از زبان کتاب دوباره فکر کن

با عنایت به پیشرفت‌ها در زمینه‌ی فناوری و دسترسی به اطلاعات، شاهد افزایش دانش، آن هم با نرخی بسیار فزاینده هستیم. میزان اطلاعات و دانش دریافتی روزمره‌ی هر شخص در سال ۲۰۱۱، تقریباً ۵ برابر بیشتر از ۲۵ سال قبل آن بود.

در سال ۱۹۵۰، تقریباً ۵۰ سال طول می‌کشید تا دانش پزشکی دو برابر شود. در سال ۱۹۸۰، بازه‌ی دو برابر شدن دانش پزشکی به هفت سال رسید و در ۲۰۱۰، به سه‌ونیم سال! افزایش سرعت تغییرات، یعنی اینکه باید راحت‌تر از همیشه باورهایمان را زیرسوال ببریم.

این کار اصلا ساده نیست. باورهای ما روزبه‌روز افراطی‌تر و ریشه‌دارتر از قبل می‌شوند. هنوز هم نمی‌توانم به راحتی بپذیرم که پلوتون سیاره نیست. پس از مکاشفه‌های تاریخی و تحولات علمی، عموماً سال‌ها طول می‌کشد تا فرایند به‌روز رسانی دوره‌های آموزشی و اصلاح کتاب‌ها صورت گیرد.

بر اساس مکاشفات اخیر محققان، باید تجدیدنظرهایی درباره‌ی فرضیات پذیرفته شده داشته باشیم. شاید اشیاء قدیمی مثل صفحات موسیقی عتیقه، ماشین‌های کلاسیک و ساعت‌های آنتیک ارزشمند و کلکسیونی باشند، اما حقایق قدیمی مثل فسیل‌های ذهنی هستند که باید کنار گذاشته شوند.

لزوم تجدیدنظر از سوی دیگران را به سرعت تشخیص می‌دهیم. هر وقت از یک تشخیص پزشکی خوشمان نیاید، به راحتی نظر متخصصان را زیر سوال می‌بریم اما متاسفانه وقتی پای دانش و عقاید خودمان در میان باشد، عموما ترجیح می‌دهیم حس حقانیت داشته باشیم تا اینکه واقعاً (مطمئن شویم که) حق با ما است.

در زندگی روزمره‌مان تشخیص‌های زیادی انجام می‌دهیم که از انتخاب متقاضیان استخدام تا شریک زندگی را شامل می‌شود. باید عادت تغییر رأی و تجدیدنظر درباره‌ی افکار خودمان را توسعه دهیم.

اهمیت تجدید نظر به روایت کتاب دوباره فکر کن

اگر دانشمند باشید، پس تجدیدنظر یکی از مبانی اصل شغل‌تان خواهد بود. حقوق می‌گیرید که همواره مراقب محدودیت‌های ادراک‌تان باشید. از شما انتظار می‌رود که نسبت به دانسته‌هایتان تردید کنید، درباره‌ی نادانسته‌هایتان کنجکاو باشید و با بهره‌گیری از داده‌های جدید، دیدگاه‌هایتان را به‌روز کنید. صرفاُ طی همین قرن گذشته، به‌کارگیری اصول علمی موجب پیشرفت‌های قابل توجهی شده است.

دانشمندان زیست‌شناس پنیسیلین را کشف کردند. دانشمندان موشکی ما را به ماه فرستادند. دانشمندان علوم کامپیوتر اینترنت را ساختند. اما دانشمند بودن یک حرفه نیست. بلکه یک چارچوب ذهنی است؛ طرز فکری که با موعظه‌گری، بازپرسی و سیاسی‌بازی فرق دارد. وقتی در پی حقیقت باشیم، طرز فکر دانشمند را اتخاذ می‌کنیم: آزمایش‌هایی انجام می‌دهیم تا فرضیات‌مان را بیازماییم و به دانش برسیم.

ابزارهای علمی صرفاً مختص افرادی نیستند که روپوش آزمایشگاهی پوشیده‌اند، و بهره‌گیری از آن‌ها هم مستلزم سال‌ها تلاش پای میکروسکوپ نیست. همان‌قدر که فرضیات در آزمایشگاه‌ها کاربرد دارند، در زندگی ما هم نقش ایفا می‌کنند.

آزمایش‌ها می‌توانند الهام‌بخش تصمیمات روزمره‌مان باشند. بنابراین به فکر فرو می‌روم: آیا می‌توان افراد سایر رشته‌ها را تعلیم داد تا مثل دانشمندها عمل کنند و در این صورت، آیا می‌توانند انتخاب‌های هوشمندانه‌تری داشته باشند؟

باهوش‌ترها سخت‌تر شکست می‌خورند

قدرت ذهنی هیچ تضمینی برای چابکی نیست. هرچقدر هم ذهن‌تان قدرتمند باشد، فقدان انگیزه برای تغییر ذهنیت باعث می‌شود که فرصت‌های فراوان تجدیدنظر را از دست بدهید. تحقیقات نشان می‌دهد که هرقدر نمره‌ی بالاتری در تست هوش داشته باشید، احتمالش بیشتر است که اسیر کلیشه‌ها شوید، زیرا الگوها را سریع‌تر از دیگران تشخیص می‌دهید. و آزمایش‌های اخیر نشان می‌دهند که هرقدر باهوش‌تر باشید، کشمکش بیشتری با به‌روز رسانی باورهایتان خواهید داشت.

آدام گرانت نهایت تلاش خود را انجام داده تا کتاب از نو بیندیش را با طرز فکر یک دانشمند بنویسد. نویسنده معتقد است که نه موعظه‌گر که یک معلم است. سیاست را تحمل نمی‌کند و امیدوار است سابقه‌ی یک‌دهه استادی، هرگونه وسوسه‌ای که پیشتر بابت خشنودسازی مخاطبانش داشته را از بین برده باشد.

هرچند سهم زیادی از عمرش را با طرز فکر یک دادستان گذرانده است، اما تصمیم گرفته که در دادگاه نقش قاضی را ایفا کند. انتظار ندارد که با تمامی تفکراتش موافق باشید اما امیدوار است که مجذوب طرز فکرش شوید، و البته امیدوار است مطالعات، داستان‌ها و ایده‌های مطرح‌شده در اینجا، هدایتگر شما به سمت تجدیدنظر درباره‌ی خودتان باشند. در هر حال هدف از یادگیری، نه تایید باورها بلکه تکامل آن‌ها است.

سه درس اصلی کتاب دوباره فکر کن

درس اول: اگر می‌خواهید باهوش‌تر و دوست‌داشتنی‌تر باشید، قبول کنید که همه چیز را نمی‌دانید. بسیاری از ما چیزهایی که در آن مهارت داریم را نمی‌شناسیم. حتی گاهی در کارهایی که فکر می‌کنیم افتضاح هستیم، خوب عمل می‌کنیم. وقتی کسی به اشتباه فکر می‌گند رد کاری خوب است، کمتر برای بهبود آن تلاش می‌کند. برای مقابله با این حس باید قبول کنید که همه چیز را نمی‌دانید. این‌گونه برای یادگیری چیزهای جدید پذیراتر عمل می‌کنید.

درس دوم: گاهی اوقات حتی ناآگاه‌ترین افراد هم نظر خود را تغییر می دهند. گرانت معتقد است برای تغییر عقیدۀ افراد باید به این افراد نشان داد که این باورها چقدر خودسرانه هستند و آن‌ها را تشویق کرد که در مورد ریشۀ کاری که انجام می‌دهند فکر کنند. بنابراین، اگر می‌خواهید نظر کسی را تغییر دهید، به او نگویید که اشتباه می‌کند بلکه به او نشان دهید تنها دلیلی که آن‌ها این باورها را دارند، شانس است.

درس سوم: اگر می‌خواهید دیگران را با نظر خود متقاعد کنید سوالات درست را از آن‌ها بپرسید. گاهی اوقات افراد به این دلیل که  می‌خواهند آزادی داشته باشند نظر خود را تغییر نمی‌دهند نه به دلیل مخالف بودن. بنابراین بهتر است به این افراد آزادی و قدرت تصمیم‌گیری داد. با پرسیدن سوالات درست می‌توان این نوع آزادی را فراهم کرد.

نظرات در مورد کتاب دوباره فکر کن

• Financial Times: در دنیای یقین‌های تهاجمی، کتاب جدید آدام گرانت یک دستورالعمل تازه برای ذهن باز و فروتنانه است. ‘دوباره فکر کن’ کتابی قدرتمند برای بازنگری آنچه که قبلاً می‌دانیم ارائه می‌دهد.
• The Washington Post: دوباره فکر کن توصیه‌های هوشمندانه‌ای در مورد فراموش کردن فرضیات و باورهای خود و استقبال کردن از برابر کنجکاوی و فروتنی است.
• Entrepreneur: گرانت برای هر کسی که می‌خواهد فرهنگی از یادگیری را در خانه، محل کار یا مدرسه ایجاد کند، تحقیقات پیچیده را به شکلی جذاب برای اینکه چرا ما باید به طور مداوم فرضیات قدیمی را زیر سوال ببریم و ایده‌ها و دیدگاه‌های جدید را بپذیریم، ارائه می‌دهد.
• دانیل کانمن: آدام گرانت معتقد است که داشتن ذهن باز یک مهارت قابل آموزش است و هیچ کس نمی‌تواند بهتر از او این مهارت بسیار ارزشمند را آموزش دهد. بینش خیره کننده این کتاب درخشان تضمینی است که شما را وادار می کند در نظرات و مهم ترین تصمیمات خود تجدید نظر کنید.

چه کسانی باید کتاب دوباره فکر کن را بخوانند؟

در بین کتاب‌خوان‌ها، کتاب دوباره فکر کن یکی از بهترین کتاب های توسعه فردی است. این کتاب برای هر کسی که به دنبال ایجاد فرهنگ یادگیری و جست‌وجو چه در محل کار، دانشگاه و مدرسه است، مناسب است. آدام گرانت با استفاده از داده‌ها و تکنیک‌های داستان‌گویی به شما کمک می‌کند تا دوباره فکر کنید و دوباره یاد بگیرید. این کتاب به افراد کمک می‌کند به طور انتقادی فکر کنند، دوباره ارزیابی کنند و دیدگاه‌های تازه‌ای کسب کنند.

فهرست کتاب دوباره فکر کن آدام گرانت

پیشگفتار

بخش اول؛ تجدید نظر شخصی

فصل ۱) یک واعظ، یک دادستان، یک سیاست‌مدار و یک دانشمند به ذهنتان قدم می‌گذارند

فصل ۲) منتقد بیرون گود و دغل‌باز

فصل ۳) لذت اشتباه کردن

فصل ۴) باشگاه مشت‌زنی خوب

بخش دوم؛ تجدیدنظر بین‌فردی

فصل ۵) رقص با دشمنان

فصل ۶) دشمنی بر سر الماس

فصل ۷) مروجان واکسن و بازجویان خوش اخلاق

بخش سوم؛ تجدیدنظر جمعی

فصل ۸) گفت‌وگوهای احساسی

فصل ۹) بازنویسی کتاب‌های درسی

فصل ۱۰) این روش با شیوهٔ همیشگی‌مان فرق دارد

بخش چهارم؛ نتیجه‌گیری

فصل ۱۱) گریز از دید تونلی

سخن پایانی

اقدامات تأثیرگذار

پی‌نوشت‌ها