مربیگری، حرفهای جدید با سرعت رشد بالا و راهی قطعی برای افزایش توانایی رهبری، مدیریت و حتی تربیت فرزندان است. به دلیل اثربخشی مربیگری، افراد زیادی به ارتباط با مربیها روی آوردهاند. به عبارت دیگر این حرفه توانسته تا میزان توانایی مربی و تمایل مراجع برای سخت تلاش کردن و رشد را افزایش دهد.
برای دانلود کتاب طرز فکر مربیگری اینجا کلیک کنید.
در سال 1999، در زمانی که کارمند فرقهی بزرگی شدم دربارهی مربیگری چیزهایی شنیدم. کارم کمک به کارایی بیشتر کلیساها و رهبران آنها بود. مشکل این بود که رویکرد من کاملاً اشتباه بود، زیرا به مردم حرفهایی میزدم و وقتی به حرفم عمل نمیکردند تماشایشان میکردم. زندگی يك مشاور به همین شکل است.
وقتی به مربیگری برخوردم، به سرعت متوجه شدم که روش متفاوت و مؤثرتری برای کمک به دیگران بود. به جای اینکه به مردم بگویم چه کنند، به آنها کمک میکردم به خود بگویند چه کنند. به جای ارائهی تخصصم، تخصص آنها را استخراج میکردم. به جای اینکه کناری بایستم و تماشایشان کنم که با برنامهها و اهدافی که به آنها میدادم کاری از پیش نمیبردند، از پیشرفت آنها به سمت اهدافشان حیرت میکردم.

اگر میخواهید حرفهی مربیگری را آغاز کنید، یا مربیگری را به حرفهی مشاورهی خود بیفزایید، و یا در نقش فعلی خود از رویکرد مربیگری استفاده کنید، کمک بسیار زیادی به افرادی که مربیشان میشوید خواهید کرد. همهی مربیها عالی نیستند. برخی از آنها خیلی کارآمد نیستند، در حالی که برخی دیگر حیرتانگیزند.
همانطور که به سمت هدف مربی شدن پیش میروید، اجازه دهید توصیههایی به شما کنم: مربیگری یک چیز است (خوب است)، اما به معنای تغییر اهرم فشار در کارتان نیست، بلکه در نحوهی تفکرتان است. حتی میتوان گفت در وجودتان است.
بارها مربیهای جدید (و حتی خبرهای) را دیدهام که مانع رشد مراجع میشوند، اشتباه عمل میکنند و رابطهی مربیگری را به هم میریزند. اغلب اوقات به این دلیل اشتباه عمل میکنند که اشتباه فکر میکنند. وقتی به این مربیها بازخورد میدهم، اغلب میخواهند بدانند باید چه کاری را به شکل دیگری انجام دهند:
• چه سؤالاتی بپرسند؛
• چطور به بهترین شکل تفسیر کنند؛
• چه زمانی بینشهای خود را ارائه کنند؛
• چگونه برای مراجع فضایی برای تفکر ایجاد کنند؛
• در پاسخ به مراجع وقتی که در کاری گیر کرده است چه بگویند.
همهی اینها کارهای خوبی است (وقتی در زمان مناسب باشد)، اما همگی تکنیک هستند. تکنیک مناسب در دست افراد اشتباه، نتایج اشتباه به همراه خواهد داشت. آنچه به عنوان مربی جدید نیاز دارید، تنها تغییر تکنیکها نیست، بلکه تغییر در نحوهی تفکرتان است. وقتی مثل مربی فکر میکنید، تکنیکها خوب عمل میکنند و گفتگو به خوبی جریان پیدا میکند و برای افرادی که مربیشان هستید ارزش زیادی به همراه خواهد داشت. اندیشیدن مانند یک مربی، تنها نیاز به کاری که میکنید ندارد، بلکه لازم است خودتان را هم تغییر دهید. وقتی این تغییر عمیق رخ دهد، تکنیکها و مهارتهای مناسب به طور طبیعی و روان جریان مییابند.
تبدیل شدن من به یک مربی ماهر، به تغییرات زیادی در تفکرم متکی بود. امیدوارم بتوانم در این کتاب کمکتان کنم تغییر مشابهی را تجربه کنید. این فایل الکترونیکی کوتاه طوری طراحی شده است تا به شما کمک کند تجربهی مشابهی داشته باشید، طرز فکر مربیگری را درک کنید و در واقع طرز فکر مربیگری را بپذیرید به طوری که به بخشی از وجودتان تبدیل شود، نه فقط کاری که میکنید. قصد دارم هفت روش از نحوهی کار مغز مربیها را با شما به اشتراک بگذارم و کمکتان کنم کاری کنید مغز شما هم به همین شیوه عمل کند. بیایید کار را شروع کنیم.
فهرست کتاب طرز فکر مربیگری:
مقدمه: اشتباهاتی که مربیان مرتکب میشوند
یک: قرص حماقت بخورید
دو: به تماشای فیلم بروید
سه: جنبهی ابتدایی فکرتان را بپذیرید
چهار: اولین قانون بداههگویی را دنبال کنید
پنج: کنجکاوی کنید
شش: به دنبال جهتیابی باشید
هفت: از سمت تاریک همدلی خودداری کنید
هشت: مانند کودک مدادشمعی به دست فکر کنید