یک نقد تحریک آمیز از وسواس فکریمان، به دلیل مقدس دانستن ها و باورهای اشتباه نسبت به رشد اقتصادی
ما در جامعه ای زندگی می کنیم که در آن اعتبار تقدیس شده اقتصاددانان با استفاده از فرمول های ریاضی غیر قابل گسستن است، و این اعتبار چهارچوب مباحث عمومی را پایه گذاری می کند. در نهایت، نظر اقتصاددانان معرف میزان سلامت یک اقتصاد است و تعیین می کند که تا چه مقدار می توانیم برای مدارسمان، بزرگراه ها و امنیتمان هزینه کنیم؛ اقتصاددانان تصمیم می گیرند که چه میزان بیکاری قابل قبول است و آیا درست است که اسکناس چاپ شود یا فعالیت بانک های متخلف را خاتمه دهند.
واکنشی که اخیرا شاهدش هستیم، نشان می دهد مردم نسبت به کارشناسان و درک اشتباهشان از زندگی مان موضع مخالف دارند. با وجود دهه ها رشد اقتصادی پایدار، بسیاری از شهروندان بیشتر از قبل نسبت به مسائل بدبین شده اند، و به کاندیداهایی که صدای نخبگان تکنوکرات را نادیده نمی گیرند و تحقیر نمی کنند رأی می دهند. برای مدت های طولانی، اقتصاددانان از زبانی استفاده می کردند که توان به نمایش درآوردن تجربه واقعی مردم را نداشت، و ما اکنون با عواقب آن زندگی می کنیم.
در این کتاب قدرتمند و موثر، دیوید پیلینگ، تعصب های پنهان اقتصاد سنتی را فاش می سازد و جایگزین هایی را برای تولید ناخالص داخلی از اندازه گیری ثروت، برابری و پایداری تا اندازه گرفتن رفاه ذهنی کاوش می کند. کتاب حاضر قابل اطمینان، محرک، و روشنگر بوده است و شوخ طبعی و بینش غیرمنتطره ای را برای آن که چگونه جامعهمان می تواند نسبت به نیازهای واقعی مردم پاسخگو باشد، به جای آن که رشد اقتصادی را به هر قیمتی دنبال کند، ارائه می کند.
—
از مقدمه کتاب توهم رشد؛ فرقه رشد!
به مدت بیش از هفتاد سال، جوامع پیشرفته جهان به آینه خیره شده اند و آنچه را که در آن دیدند، تحسین کردند: رشد. آینه، تولید ناخالص داخلی نام دارد؛ معیار اصلی ما، در قضاوت از اینکه به عنوان اقتصادها و جوامع، عملکردمان چقدر عالی است. اقتصاد -چیزی که تولید ناخالص داخلی به دنبال اندازه گیری آن است- همیشه در اطراف ما حضور دارد. شما نمی توانید آن را بو یا لمس کنید. با این وجود اقتصاد پژواک جهان مدرن است. اقتصاد خوراک اصلی عناوین جراید، کانال های تلویزیونی مرتبط با تجارت و مباحث سیاسی است. تاکنون، برای چنین مفهوم بنیادینی، به طرزی شگفت آور، تعداد افراد کمی هستند که بدانند اقتصاد دقیقا چه هست یا ما چگونه میزان پیشرفتمان را اندازه می گیریم. همه آن چیزی که می دانیم این است که اقتصاد بایستی مانند یک کوسه، همواره در حال حرکت رو به جلو باشد.
ما اقتصاد را در قالب تولید ناخالص داخلی[1] تعریف می کنیم. در عصر مدرن، و برخلاف هشدارهای مبتکر آن، تولید ناخالص داخلی معرف میزان رفاه یک کشور در نظر گرفته می شود. اگر اقتصاد در حال رشد باشد، سپس مسائل مختلف به خوبی پیش می روند. و اگر اقتصاد رو به افول باشد، همه چیز به هم می ریزد. اما آینه ای که به آن خیره شده ایم، بیشتر به یک نمایشگاه دائمی، تا تنوعی از انتخاب ها شباهت دارد. بازتاب تصویر از آینه به شدت تحریف شده است و واقعیت را بزرگ جلوه می دهد. آینه اقتصاد ما شکسته است.
ما در «عصر خشم» زندگی می کنیم؛ عصری که به وسیله اذهان عمومی، طرد کردن مؤسسات معتبر سابق و آرمان هایی که شامل لیبرالیسم غربی می شود، تعریف شده است. عصری که در ایالات متحده منجر به ظهور دونالد ترامپ شده است. بریتانیا رأی به خروج از اتحادیه اروپا داده است، و در اروپا احزاب غیرمتعارفی در هر دو جناح راست و چپ، وضعیت موجود را متلاطم می کنند. درگیریهای سیاسی ناشی از شورش های مردمی، از هند تا برزیل و از فیلیپین تا ترکیه به چشم می خورد.
توضیحات بسیاری برای آن چه که منجر به خشم عمومی در کشورها، که با مقیاس های متعارف قضاوت می شوند، وجود دارد. این توضیحات اشاره می کنند که کشورها هیچگاه تا این حد ثروتمند نبودهاند. با این حال یک موضوع مشترک بینِشان وجود دارد. مردم واقعیت زندگی هایشان را در تصویر رسمی که دولت نشان می دهد، نمیبینند. تصویری که به طور کلی توسط اقتصادانان رنگ آمیزی شده است. برخی از نیروهایی که در این زمینه نقش بازی می کنند، نشأت گرفته از مسائل هویتی، حس درماندگی، فقدان مسکن مقرون به صرفه، نبود اجتماع، و خشم نسبت به سیاست های پولی و افزایش میزان نابرابری است. برخی از این تبعات، برگرفته از این حقیقت است که تعریف از «رشد» و «اقتصاد» با تجربه زندگی مردم دیگر همخوانی ندارد. هدف این کتاب شرح شکاف بین آنچه که کارشناسان درباره زندگی ما می گویند و آنچه که به عنوان زندگی واقعی درک و حس می کنیم، است.
[1] واژه های ˮاقتصاد“ و ˮتولید ناخالص داخلی“ از زمانی که اقتصاد را به وسیله اندازه تولید ناخالص داخلی تعریف می کنیم، به جای یکدیگر می توانند استفاده شوند. اقتصاد گاهی اوقات می تواند به عنوان ˮدرآمد ملی“ ظاهر شود. رشد تولید ناخالص داخلی نیز مترادف با رشد است.
—
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.