یکی از موضوعات مهمی که در صنعت نشر مورد توجه بسیاری از فعالان محیطزیست قرار میگیرد، مصرف کاغذ، فرایند تولید آن و قطع درختان است. در نشر نوین تولید و چاپ کتابها روی کاغذهای بالکی که علاوهبر سبکی و خوشخوان بودن، دوستدار محیطزیست هم هستند صورت میگیرد. این کاغذها از درختانی تولید میشوند که بهطور ویژه با این هدف کاشته شده و جایگزین میشوند. بنابراین یکی از شعارهای اصلی نشر نوین حفظ محیطزیست است. در روایت هشتم نمایشگاه کتاب به سراغ روایتی از گلدانهایی میرویم که با همین بهانه در غرفهٔ نشر نوین جای گرفتند.
روایت هشتم نمایشگاه کتاب: این گل برای شما
شاید بیراه نباشد که گاهی احساس میکنیم نمایشگاه کتاب بیشتر از محلی برای خریدن کتاب، قراری برای یکجا جمعشدن کتابخوانهاست. احتمالاً از همینجاست که موضوع گپوگفتها هم فقط به کتاب محدود نمیشود و جنبههای مختلفی را در برمیگیرد. گاهی هم درخواستهایی که میتواند سورپرایزمان کند.
امروز دوستی بعد از انتخاب کتاب رو به داخل غرفه گفت: چه گلهای زیبایی!
البته که منظورشان خود ما نبودیم و اضافه کرد که عزیز همراه او در پرورش گلوگیاه دستی بر آتش دارد و چقدر دوست دارند که از گلدانهای درون غرفه یک شاخه داشته باشند، برای قلمه زدن.
با همکاران نشر نوینی چند ثانیهای به هم نگاه کردیم و یکی از بچهها – به شوخی – گفت: یک شاخه که البته چیز قابلداری نیست، ولی ما همگی از همکار مسئول غرفهمان به شدت میترسیم و صبر کن تا ببینیم واکنش او را میتوانیم پیشبینی کنیم؟
همگی خندیدیم.
کمی بعد یکی دیگر از بچهها گفت که از آن شاخههای پشتی میشود یکی جدا کرد، طوری که آب از آب تکان نخورد.
خلاصه که یک شاخه از گلدان جدا کردیم و به آن دو عزیز کتابخوان دادیم و باز به همان جمله همیشگی برگشتیم که نمایشگاه بیشتر از خرید کتاب، جای ساختن ارتباط بین کتابخوانهاست.
شما چطور؟ از گپوگفتهای نمایشگاه با دیگران چقدر استقبال میکنید؟ تا حالا تجربه درخواستی غیرقابلپیشبینی از کسی داشتهاید که تعجبزدهتان کند؟