درباره کتاب گستره؛ عمق یا وسعت؟
خلاصهای از آنچه در کتاب گستره خواهید خواند:
خرد عامه بشر، در انتخاب بین وسعت و عمق، بیرحمانه و یکسویه رفتار میکند؛ استفاده از ضربالمثلهایی مثل همه کاره و هیچ کاره در فارسی، برای افراد جنرالیست، بیانگر این موضوع است. اما این پیام، یک اشتباه بیرحمانه است! به همین دلیل دیوید اپستین در کتاب Range قصد آگاهسازی در این زمینه را دارد.
قهرمان، هنرمند و برنده جایزه نوبل شدن نیاز به متخصص شدن سریع و عمیق ندارد. در واقع در اغلب مواقع، داستان برعکس است؛ وسعت، در نقش متحد عمق و نه دشمن آن ظاهر میشود. در جذابترین حوزههای زندگی، جنرالیستها نسبت به متخصصین موقعیتهای بهتری برای رشد دارند.
عمیق یا وسیع؟! آیا مجبوریم فقط یکی از این دو را انتخاب کنیم؟ یک جنرالیست هستید یا یک متخصص؟ آیا در زندگی، برای گسترش مسیر شغلیتان تلاش میکنید یا برای عمق بخشیدن به آن؟ بههرحال نمیتوانید هر دو را داشته باشید!
زمان شما در طول زندگی محدود است، دقیقا مانند انرژی و توجهتان. اگر بر روی یک چیز متمرکز شوید، شانس آن را خواهید داشت که آن را به بهترین نحو ممکن انجام دهید. اگر برای انجام چند چیز تلاش کنید، چیزهای زیادی را تجربه خواهید کرد، اما در انتها احتمالا یک غیرحرفهای خواهید بود!
خرد عامه بشر، در انتخاب بین وسعت و عمق، بیرحمانه و یکسویه رفتار میکند؛ استفاده از ضربالمثلهایی مثل «سرباز همه بازیها، و پادشاه هیچکدام (یا همه کاره و هیچ کاره در فارسی)» برای افراد جنرالیست، بیانگر این موضوع است.
حتی در روانشناسی عامه نیز این تفکر پذیرفته و جا افتاده است. پیام واضح است: برای سرآمدی واقعی در هر زمینهای (هنر، ورزش، علم و هر چیز دیگری) باید متخصص شوید، و باید سریع هم متخصص شوید.
اگر این کار را نکنید، دیگران با «۱۰ هزار ساعت تمرین هدفمند» که ظاهرا برای موفقیت لازم است، از شما پیشی خواهند گرفت.
اما این پیام، یک اشتباه بیرحمانه است! به همین دلیل دیوید اپستین در کتاب گستره (Range) قصد آگاهسازی در این زمینه را دارد. قهرمان، هنرمند و برنده جایزه نوبل شدن نیاز به متخصص شدن سریع و عمیق ندارد.
در واقع در اغلب مواقع، داستان برعکس است؛ وسعت، در نقش متحد عمق و نه دشمن آن ظاهر میشود. در جذابترین حوزههای زندگی، جنرالیستها نسبت به متخصصین موقعیتهای بهتری برای رشد دارند…
تقابل دو اسطورۀ جهان ورزش: تایگر وودز و راجر فدرِر
مقدمۀ کتاب گستره با داستان دو اسطورۀ ورزشی، تایگر وودز و راجر فدرِر آغاز میشود. تایگر وودز که در میان موفقترین گلفبازان تمام تاریخ است، از شش ماهگی قادر بود روی کف دست پدرش، درحالیکه در خانه راه میرفت، تعادلش را حفظ کند.
پسرک در دو سالگی دوربین تلویزیون ملی ظاهر شد و با استفاده از چوب گلفی که ارتفاع آن به شانههایش میرسید ضربهای به توپ زد که تحسین باب هوپ را برانگیخت. تایگر پس از بروز استعداد خود در اولین ماههای زندگیاش، با تمرینات گسترده و دائمی، برای چندین سال پیاپی جزو ورزشکارانی بوده که بالاترین جوایز و درآمد را داشتهاند.
داستان دوم اما، متعلق به راجر فدرِر با مادری مربی است که البته هرگز او را آموزش نداد. راجر وقتی راه رفتن را یاد گرفت، میتوانست با مادرش توپبازی کند. اما والدینش با وجود علاقهمندی راجر و استعداد او، اشتیاق چندانی نشان نمیدادند. راجر که در طول سالها، از گوش کردن به موسیقی، کشتی گرفتن و فوتبال بازی کردن در کنار تنیس لذت میبرد، بالاخره در دهۀ چهارم زندگی تصمیم میگیرد دیگر ورزشها، به ویژه فوتبال، را کنار بگذارد تا تنیس را با تمرکز بیشتری دنبال کند.
راجر این تصمیم را در دهۀ چهارم زندگی خود میگیرد، اما ظاهراً این مسئله از پیشرفت او در درازمدت جلوگیری نکرد؛ چراکه در اواسط دهۀ چهارم زندگی، یعنی در سنی که در آن حتی تنیسبازان افسانهای نیز به بازنشستگی فکر میکنند،. او نفر اول رتبهبندی جهانی بود. تایگر به نمادی از این ایده تبدیل شد که کمیّت تمرین آگاهانه، عاملی تعیینکننده در کسب موفقیت است و در نتیجه، تمرینکردن باید در زودترین زمان ممکن آغاز شود.
تمرکز زودهنگام و متمرکز فقط به مرزهای جهان ورزش محدود نمیشود. غالباً به همۀ ما آموختهاند که هر چه جهان پیچیدهتر و رقابتیتر شود، ما نیز باید برای هدایت آن ماهرتر شویم (و این یعنی یادگیری را باید زودتر شروع کنیم).
شروع زودهنگام و متمرکز تنها راه موفقیت است؟
چالشی که همۀ ما با آن مواجهایم نحوۀ حفظ مزایای مربوط به تجربههای متنوع و وسیع، تفکر میانرشتهای و تمرکز دیرهنگام در دنیایی است که بهصورت فزایندهای انسانها را بهسوی فراتخصصیسازی سوق میدهد. با وجود تایگرهایی که هدف کامل روشنی دارند و با افزایش پیچیدگیها و با توجه به اینکه فناوری، جهان را به شبکۀ عظیمتری از سیستمهای بههمپیوسته تبدیل میکند که در آن هر فرد فقط بخش کوچکی را میبیند.
ما به راجرهای بیشتری نیز نیاز داریم؛ به افراد بیشتری نیاز داریم که کارشان را با گسترهای وسیع شروع کنند و در طی مراحل پیشرفت، چشماندازها و تجربههای متنوعی را در آغوش بگیرند؛ به افراد بیشتری نیازمندیم که صاحب طیف گسترده باشند.
ساختار کتاب گستره؛ عمق یا وسعت؟
مقدمه: راجر در برابر تایگر
فصل ۱) مکتب شروع زودهنگام
فصل ۲) جهان بدسرشت چگونه به وجود آمد؟
فصل ۳) وقتی کمتر بیشتر است
فصل ۴) آموختن، سریع و آهسته
فصل ۵) تفکر بدون تجربه
فصل ۶) مشکل سرسختی بیشازحد
فصل ۷) دوستی با خودهای احتمالیتان
فصل ۸) مزیت بیگانه
فصل ۹) تفکر جانبی همراه با فناوری پژمرده
فصل ۱۰) فریبخوردۀ تخصص
فصل ۱۱) بیاموزید ابزارهای آشنای خود را کنار بگذارید
فصل ۱۲) آماتورهای خودساخته
نتیجهگیری: گسترهتان را گستردهتر کنید!
محمد رضا –
سلام کتاب بسیار بسیار جالبیه ،کی به بازار میاد؟
نشر نوین –
هنوز زمان انتشارش مشخص نیست متاسفانه
سعیده –
سلام
وقتتون بخیر
هنوز تاریخ انتشار مشخص نیست؟
علی –
بالاخره زمان انتشار معلوم نشد؟!
نشر نوین –
چرا. به احتمال قوی 15 شهریور…
علی –
میشه کتابهارو با برگه بهتر چاپ کنید نه کاهی؟
نشر نوین –
علی جان اینا کاغذ کاهی نیستن، کاغذ بالک ساخت کشورهای سوئد و فنلانده که دوستدار محیط زیسته، سبکه و به خاطر رنگش، چشم تون رو کمتر خسته می کنه.
دیگه سالهاست که تو دنیا، کتابها رو با کاغذ سفید (تحریر) چاپ نمی کنن
پویا –
سلام این کتاب کی موجود میشه؟
نشر نوین –
سلام.
چاپ پنجم کتاب موجود شد.