نشر نوین نسخۀ فارسی کتاب Source Code را با خرید حق انحصاری ترجمه و انتشار در ایران از ناشر اصلی The Knopf Doubleday Group، زیرمجموعۀ انتشارات Penguin Random House با نام «سورس کد؛ از کودکی تا مایکروسافت» منتشر میکند.
طبق این قرارداد انحصاری، تمامی حقوق این اثر از جمله انتشار کاغذی و الکترونیکی برای نشر نوین محفوظ بوده و ترجمه و انتشار مجدد آن توسط سایر مترجمان و ناشران ایرانی، خلاف قوانین کپیرایت بینالمللی و اخلاق حرفهای است.
معرفی کتاب سورس کد بیل گیتس
کتاب سورس کد روایتی صمیمانه و بیپرده از سالهای شکلگیری زندگی بیل گیتس است؛ از زندگی خانوادگی و دوران کودکی او تا لحظۀ معروف ترک دانشگاه هاروارد و راهاندازی مایکروسافت. ما در کتاب سورس کد شاهد نخستین نشانههای هوش تجاری خارقالعاده او هستیم، هوشی که باعث شد در ۲۰ سالگی هاروارد را ترک کند و تمام تمرکز و انرژی خود را صرف مایکروسافت کند، شرکتی که به همراه دوست قدیمیاش، پل آلن، پایهگذاری کرد.
گیتس در این اثر از همکاریهای اولیه خود با سه استیو – استیو جابز، استیو وزنیاک و استیو بالمر – میگوید، افرادی که نقش کلیدی در شکلگیری بسیاری از رویدادهای مهم بعدی ایفا کردند. کتاب سورس کد همچنین به تلاشهای او برای سازگاری با محیط و کشف دنیای کدنویسی و کامپیوترها در آستانۀ یک عصر جدید میپردازد. مسیری که از ماجراجوییهای نیمهشب در یک مرکز کامپیوتری محلی شروع شد و به اتاق خوابگاه دانشگاهش ختم شد، جایی که او جرقهای زد که دنیا را برای همیشه تغییر داد.
کتاب سورس کد در اواخر دهه ۱۹۷۰ به پایان میرسد، زمانی که مایکروسافت، با تنها چند ده کارمند، اولین قرارداد بزرگ خود را با اپل امضا کرد. این قراردادها آغازگر رشد خیرهکنندهای بودند که مایکروسافت را به یکی از بزرگترین شرکتهای جهان تبدیل کرد. با این حال، گیتس هرگز فراموش نکرد که مادرش به او یادآوری کرده بود: هر ثروتی که به دست میآوری، تنها یک امانت است و تو امانتدار آن هستی.
بیل گیتس، که در حال حاضر ۶۸ سال دارد، کتاب سورس کد خاطرات را به عنوان «داستان آغازین» خود معرفی کرده و قول داده است که به بخشهایی از زندگی اولیهاش بپردازد که مسیر شغلی او را رقم زدند. این کتاب قرار است در تاریخ ۴ فوریه ۲۰۲۵ در برخی کشورها از جمله ایران منتشر شود. این اثر تصویری جذاب و الهامبخش از یک زندگی آمریکایی است که نشان میدهد چگونه یک فرد میتواند با پشتکار و اشتیاق، دنیا را تحت تاثیر قرار دهد. در ادامه به معرفی کتاب سورس کد میپردازیم.
خلاصه کتاب سورس کد از بیل گیتس
در کتاب سورس کد، گیتس به بخشهای چالشبرانگیز زندگی اولیهاش اشاره میکند، از جمله احساس ناسازگاری در کودکی، اختلاف نظر با والدینش در دوران نوجوانی، از دست دادن ناگهانی یکی از عزیزانش و نزدیک بودن به اخراج از دانشگاه. او همچنین از دشواریهای ترک دانشگاه و ریسک کردن در صنعتی که هنوز به طور کامل شکل نگرفته بود، سخن میگوید.
در طول کتاب سورس کد، خوانندگان با داستانهایی از افرادی آشنا میشوند که به او ایمان داشتند، او را به پیشرفت تشویق کردند و به او کمک کردند تا ویژگیهای منحصر به فردش را به نقاط قوت تبدیل کند. گیتس همچنین به شانس خود برای تولد در یک خانواده حمایتگر در دوران تحولات بزرگ فناوری و خوشبینی اشاره میکند و این که درست در زمانی به بلوغ رسید که انقلاب کامپیوترهای شخصی در حال آغاز بود.
بیل گیتس پیش از این نیز تجربیات دوران مدرسهاش و تأثیر آنها بر موفقیتهایش را به اشتراک گذاشته است. او در یک سخنرانی در سال ۲۰۰۵ در مدرسه **Lakeside**، دبیرستان خصوصی که در سیاتل تحصیل میکرد، توضیح داد که چگونه حضور در این مدرسه او را به یک غول فناوری تبدیل کرد.
گیتس گفت: «Lakeside یکی از بهترین اتفاقهای زندگی من بود. من به شدت سپاسگزارم، زیرا میتوانم تأسیس مایکروسافت را به روزهای اولیهام در این مدرسه ربط دهم.» او گفت: «وقتی در کلاس ششم بودم و پدر و مادرم پیشنهاد کردند به Lakeside بروم، چندان مطمئن نبودم. در آن زمان، Lakeside یک مدرسه پسرانه بود که در آن باید کت و کراوات میپوشیدیم، به معلمانمان «استاد» میگفتیم و هر صبح به کلیسا میرفتیم. برای مدتی حتی به این فکر کردم که در امتحان ورودی قبول نشوم.»
دوران نوجوانی بیل گیتس به روایت کتاب سورس کد
بیل گیتس در کتاب سورس کد از خاطرات دوران نوجوانیاش یاد میکند و به حمایت والدینش از ویژگیهای نورودایورجنتی خود اشاره دارد. او در ۱۳ سالگی با گروهی از دوستانش که در پیشآهنگی با آنها آشنا شده بود، به پیادهرویهای طولانی در کوههای اطراف سیاتل میپرداخت. این گروه پنج نفره به جای شرکت در سفرهای پیشآهنگها، تصمیم گرفتند ماجراجوییهای دیگری را تجربه کنند. به عقیدۀ بیل گیتس آنها در مسیرهای سخت و طبیعت وحشی، آزادی بیشتری برای کاوش و ریسکپذیری داشتند.
در طول سه سال، این گروه صدها مایل را در مناطق مختلف از جمله جنگل ملی المپیک و سواحل اقیانوس آرام پیمودند. آنها هفتهها در دل طبیعت بودند، تنها با نقشههای توپوگرافی و بدون تجهیزات کوهنوردی فنی. شرایط سخت آبوهوایی، لباسهای خیس و سرمای شدید، بخشی از این تجربه بود، اما اشتیاق به اکتشاف بر تمام سختیها غلبه میکرد. با وجود نبود تلفنهای همراه و فاصله زیاد از کمک، این سفرها حس ماجراجویی و خودکفایی را در آنها تقویت کرد.
با گذشت زمان آنها به یک تیم منسجم تبدیل شدند که هر یک مسئولیت کاری را بر عهده داشت. برخی سرپناه را برپا میکردند، برخی چوبهای خشک جمعآوری میکردند و دیگران مشغول آمادهسازی آتش میشدند. غذای ساده اما مقوی، بخشی از تجربۀ سفر بود. آنها از ابزارهای ابتدایی مانند قوطیهای قهوه خالی برای پختوپز و غذا خوردن استفاده میکردند و نوشیدنی گرم تمشک را با اضافه کردن ژله فوری به آب جوش تهیه میکردند.
این سفرها فرصتی برای تجربۀ آزادی کامل از نظارت والدین و قوانین مدرسه بود. آنها خودشان مقصد را تعیین میکردند، تصمیم میگرفتند چه بخورند و خطرات را میسنجیدند. در مدرسه چندان محبوب نبودند و تنها یکی از آنها، دنی، مدتی بسکتبال بازی کرد اما آن را رها کرد تا بیشتر در این ماجراجوییها شرکت کند. اگرچه پیادهروی در منطقه آنها رایج بود، اما تعداد نوجوانانی که هشت روز متوالی را در دل طبیعت به ماجراجویی میگذراندند، اندک بود. بیل گیتس در کتاب سورس کد در مورد شرایط قوای فیزیکیاش میگوید:
من لاغرترین عضو گروه بودم و همیشه احساس میکردم که از دیگران ضعیفتر هستم. با این حال، چالش فیزیکی و احساس استقلال را دوست داشتم. اگرچه پیادهروی در منطقۀ ما محبوب شده بود، اما تعداد نوجوانانی که به تنهایی هشت روز در جنگلها گشتوگذار میکردند، زیاد نبود.
آغاز برنامهنویسی بیل گیتس به روایت کتاب سورس کد
در کتاب سورس کد بیل گیتس از چگونگی روی آوردن خود به برنامهنویسی میگوید. همانطور که بیل گیتس میگوید در دهه ۱۹۷۰، فرزندپروری سهلگیرانهتر از امروز بود و کودکان آزادی بیشتری داشتند. والدین بیل گیتس نیز به مرور پذیرفتند که او با بسیاری از همسالانش متفاوت است و به استقلال بیشتری نیاز دارد. این پذیرش، هرچند به سختی، بهویژه از سوی مادرش، به دست آمد اما نقشی اساسی در شکلگیری آینده او داشت.
در آن زمان، گیتس و دوستانش نهتنها به دنبال رفاقت و حس موفقیت، بلکه در جستجوی تجربهای عمیقتر و حتی متعالی بودند. او کمکم اشتیاق شدیدی به یافتن مسیر خود پیدا کرد، هرچند هنوز نمیدانست این مسیر دقیقاً چه خواهد بود، اما میدانست که باید مهم و هیجانانگیز باشد. در کنار ماجراجوییهای طبیعت، او زمان زیادی را با گروهی دیگر از دوستانش در مدرسه لیکساید میگذراند؛ مدرسهای که امکان دسترسی دانشآموزان به یک کامپیوتر بزرگ را فراهم کرده بود.
این فرصتی نادر بود و او به همراه کنت، پل و ریک، مجذوب برنامهنویسی شدند و تمام وقت آزادشان را به نوشتن کدهای پیچیده و کشف قابلیتهای این فناوری اختصاص دادند. اگرچه برنامهنویسی و پیادهروی در ظاهر کاملاً متفاوت بودند، اما برای او هر دو مانند یک ماجراجویی بود و به او امکان میدادند دنیایی جدید را کشف کند. در این مسیر، برنامهنویسی به او اجازه داد معیار موفقیتش را خودش تعیین کند و برخلاف پیادهروی، در این گروه، او رهبر بود.
بیل گیتس در کتاب سورس کد توضیح میدهد زمانی که در سال دوم دانشگاه بود و هنوز مطمئن نبود که مسیر زندگیاش چگونه شکل خواهد گرفت، اینکه پل آلن، دوست قدیمیاش از مدرسه لیکساید، با خبری هیجانانگیز درباره یک کامپیوتر انقلابی به سراغ او آمد. گیتس بلافاصله فهمید که میتوانند یک زبان بیسیک برای این کامپیوتر طراحی کنند و ایدهای اولیه در ذهن داشتند. این لحظه، نقطه عطفی در مسیر حرفهای او بود.
نخستین کاری که کرد، یادآوری روز سختی در کمپهای زمستانی بود که برای ارزیابی نوشته بود. او این کد را از حافظهاش بیرون کشید و در کامپیوتر تایپ کرد. همین اقدام ساده، آغازگر تحولی عظیم شد؛ بذر شرکتی کاشته شد که بعدها به یکی از بزرگترین شرکتهای جهان تبدیل شد و صنعتی کاملاً جدید را پایهگذاری کرد.
روایت بیل گیتس از خوشاقبالیاش در کتاب سورس کد
در آخرین بخش کتاب سورس کد بیل گیتس از راز موفقیت خود میگوید. داستانهای موفقیت اغلب به کلیشههایی مانند نابغه کوچک یا تاجر نامتعارف خلاصه میشوند، اما در مورد بیل گیتس، ترکیبی از شرایط منحصر به فرد، که بیشتر آنها خارج از کنترلش بودند، نقشی اساسی در شکلگیری شخصیت و مسیر حرفهای او داشتند. او از امتیازات خاصی برخوردار بود؛ از جمله متولد شدن در ایالات متحده و بهرهمندی از مزایای اجتماعی خاص.
به گفتۀ خود بیل گیتس در کتاب سورس کد زمانبندی درست نیز در موفقیت او نقش مهمی ایفا کرد. در دورانی که صنعت نیمههادیها پیشرفت میکرد، او به عنوان یک نوجوان، فرصتی نادر برای دسترسی به کامپیوتر و یادگیری برنامهنویسی پیدا کرد.
کشف استعداد ریاضی خود، نقطه عطفی در زندگی او بود. همانطور که ریاضیدان جردن النبرگ اشاره میکند، ریاضیات به فرد توانایی دیدن نظم در میان آشفتگیها را میدهد. این بینش به بیل گیتس کمک کرد تا ساختارهای پنهان مسائل را درک کند و به این باور برسد که همیشه پاسخ درستی وجود دارد که باید کشف شود. این طرز فکر، در دوران شکلگیری ذهن او تثبیت شد و تسلط بر اعداد به او احساس امنیت و اعتماد به نفس بخشید، چیزی که بعدها در دنیای برنامهنویسی نیز تأثیرگذار شد.
در اوایل دهه ۳۰ زندگیاش، گیتس تحت تأثیر سخنرانیهای ریچارد فاینمن، فیزیکدان برجسته، قرار گرفت. شیوه تدریس فاینمن، ترکیبی از تسلط علمی و شگفتی کودکانه نسبت به جهان بود که گیتس را عمیقاً تحت تأثیر قرار داد. او با اشتیاق آثار فاینمن را مطالعه کرد و شیفتهی مفهوم «لذت کشف» شد—احساسی که خود در دوران کودکی تجربه کرده بود. این طرز تفکر، پایهای برای شیوۀ یادگیری و پیشرفت او شد.
همزمان با افزایش دانش، مدلهای ذهنی گیتس نیز پیچیدهتر شدند و این روند او را به سمت دنیای نرمافزار سوق داد. اعتیاد او به کدنویسی، از دوران مدرسه لیکساید آغاز شد و در تمام مراحل بعدی زندگیاش ادامه یافت. اشتیاق او برای یادگیری در لحظهی مناسب، دقیقاً همزمان با ظهور کامپیوترهای شخصی، مسیر حرفهای او را شکل داد و زمینهساز یکی از بزرگترین تحولات فناوری شد.
نقش خانواده در موفقیت بیل گیتس در کتاب سورس کد
بیل گیتس در کتاب سورس کد از نقش مهم خانوادۀ خود در موفقیتش میگوید. او با نگاه به گذشته بزرگترین خوششانسی خود را والدینش، بیل و مری گیتس، میداند که با وجود شخصیت پیچیدۀ او، بهطور غریزی میدانستند چگونه او را تربیت کنند. در دورانی که هنوز مفاهیمی مانند نورودایورجنتی بهدرستی درک نشده بود، والدینش با ترکیبی از حمایت و فشار او را به سمت رشد هدایت کردند.
آنها او را به فعالیتهای اجتماعی مختلف مانند تیم بیسبال و پیشآهنگی و همچنین تعامل با بزرگسالان تشویق کردند که منجر به توسعه مهارتهای اجتماعی و گسترش دیدگاه او نسبت به جهان شد. گیتس اذعان دارد که با وجود تلاشهای والدینش، رشد اجتماعی او بهکندی پیش رفت، اما در طول زمان و با افزایش تجربه و تشکیل خانواده، بهبود یافت.
او به نقش پدرش در القای اعتماد به نفس اشاره میکند و از تأثیرات مادرش میگوید که جاهطلبی و تلاش برای موفقیت را در او نهادینه کرد. با اینکه مادرش در سال ۱۹۹۴ بر اثر سرطان درگذشت، او به تأثیرات ماندگار آموزههای او درباره اهمیت مسئولیت اجتماعی و استفاده صحیح از ثروت واقف است. پدرش نیز پس از مرگ مادرش، بهطور فعال در تاسیس بنیاد خیریه خانوادگی نقش داشت و بهعنوان یکی از رؤسای مشترک، مهربانی و نجابت خود را به کار گرفت.
در بیشتر دوران زندگی، گیتس بر آینده تمرکز داشت و بهدنبال پیشرفتهای بلندمدت بود، اما با گذشت زمان، به بازنگری در گذشته نیز پرداخت. او دریافته که با مرور خاطرات، میتواند خود را بهتر درک کند و به این نتیجه رسیده که بخش زیادی از شخصیت و ارزشهای او از همان ابتدا وجود داشته است. این بینش به او کمک کرده تا بهعنوان فردی که همواره در جستجوی درک بهتر جهان است، خود را باز شناسد.
در نهایت، گیتس در کتاب سورس کد بیان میکند که هنوز همان کنجکاوی دوران کودکی را در خود احساس میکند—اشتیاقی که او را به سمت کاوش در ناشناختهها سوق میدهد. این حس، انگیزهای است که نهتنها در مسیر حرفهای او بلکه در زندگی شخصیاش نیز نقشی اساسی ایفا کرده و او را به یکی از تاثیرگذارترین افراد جهان تبدیل کرده است.
هدف بیل گیتس از نوشتن کتاب سورس کد چه بوده است؟
بیل گیتس در مورد نوشتن کتاب سورس کد در وبلاگش توضیح داده است: این کتاب، روایتی از سالهای نخست زندگی من است؛ از دوران کودکی تا تصمیم مهمی که گرفتم تا دانشگاه را رها کنم و به همراه پل آلن، مایکروسافت را تاسیس کنم. در این اثر، من از روابط، درسها و تجربیاتی مینویسم که پایههای تمام آنچه در زندگیام رخ داده را بنا نهادند.
اگرچه از اوایل بیستسالگی در مرکز توجه عموم قرار گرفتهام، اما بخش زیادی از زندگیام پیش از آن برای بسیاری ناشناخته است. در طول سالها، بارها از من درباره دوران رشد و تربیتام، سالهای حضور در هاروارد و چگونگی تاسیس شرکت سوال شده است. این پرسشها به من نشان داد که مردم ممکن است به مسیر زندگیام و عواملی که بر آن تأثیر گذاشتهاند، علاقهمند باشند.
در کتاب سورس کد، به برخی از بخشهای سخت زندگی اولیهام میپردازم، از جمله احساس ناسازگاری در کودکی، درگیری با والدینم به عنوان یک نوجوان سرکش، مواجهه با از دست دادن ناگهانی یکی از نزدیکانم و نزدیک بود از دانشگاه اخراج شوم. و من به چالشهای ترک دانشگاه برای شرط بستن روی صنعتی که هنوز به طور واقعی وجود نداشت، میپردازم.
اما در سراسر آن، شما همچنین داستانهای بسیاری از افرادی را خواهید یافت که به من ایمان داشتند، مرا به رشد تشویق کردند و به من کمک کردند تا ویژگیهای عجیبم را به نقاط قوت تبدیل کنم. و من به شانس خود برای تولد در یک خانواده عالی در دوران تغییرات تاریخی فناوری و خوشبینی فکر میکنم، و این که درست زمانی به بلوغ رسیدم که انقلاب کامپیوترهای شخصی در حال آغاز بود.
در آینده، قصد دارم دو کتاب خاطرات دیگر بنویسم: یکی درباره دوران کاریام در مایکروسافت و دیگری درباره فعالیتهای بشردوستانهام. اما سورس، داستان خاستگاه من است و من با اشتیاق منتظرم آن را با شما به اشتراک بگذارم.
مهدی –
این کتاب رو سفارش بدیم الان کی به دستمون میرسه؟
نشر نوین –
سلام مهدی عزیز
کتاب سورس کد بیل گیتس 17 بهمن منتشر میشه و همون روز منتشر میشه.
اگر با پست ارسال بشه در بازه 3 تا 5 روز کاری و اگر با پیک ارسال بشه (در تهران) همون روز به دستتون میرسه.