قطعا شما هم نجربۀ مواجهه با تصمیمگیری بزرگ را داشتهاید، مثلا در آستانۀ تغییر شغل، شروع یک کسبوکار جدید یا حتی نقل مکان به یک مکان ناشناخته را داشتهاید. در این لحظه ترس وجودتان را میگیرد و ذهنتان با سوالات بیشماری پر میشود: اگر شکست بخورم چه؟ در این لحظات ریسک بخش جداییناپذیر از این تصمیمگیری است و باید مدیریت ریسک انجام شود.
آیا ریسکپذیری به معنای ترس و نگرانی است یا میتوان آن را به فرصتی برای رشد تبدیل کرد؟ در زندگی روزمره ریسکپذیری به یک مهارت تبدیل شده است. اما چرا ریسک اهمیت دارد؟ چطور میتوانیم این ریسکها را مدیریت کنیم؟ مراحل مدیریت ریسک چیست؟ در این مقاله به بررسی پاسخ این سوالات میپردازیم.
ریسک چیست؟
ریسک به معنای عدم قطعیتی است که ممکن است نتیجۀ آن خوب یا بد باشد و به ضرر یا آسیب منجر شود. ریسک در محیط کاری به معنی احتمال رخداد خطراتی است که ممکن است به کارکنان آسیب برساند. ریسکها انواع مختلفی دارند، مثل ریسک مالی، ریسک سلامتی، ریسک کسبوکار و … .
ریسک در اصطلاحات مالی به معنای احتمال تفاوت بین سود واقعی یک سرمایهگذاری یا نتیجهای که به دست میآید با بازده مورد انتظار است. ریسک شامل احتمال از دست دادن بخشی یا کل سرمایه اولیه نیز میشود. افراد فعال در حوزۀ ریسک به روشهای مختلفی ریسکهای هر محیط و احتمال وقوع آن را بررسی کرده و برای کاهش یا از بین بردن آن برنامهریزی میکنند.
عوامل مؤثر بر مدیریت ریسک
چندین عامل میتوانند بر میزان ریسک تأثیر بگذارند:
- مدت زمان مواجهه: هرچه فرد مدت بیشتری در معرض یک خطر باشد، احتمال آسیبدیدگی بیشتر است.
- نوع مواجهه: نحوه تماس فرد با خطر نیز میزان ریسک را تغییر میدهد. برخی خطرات آسیبهای جزئی ایجاد میکنند، در حالی که برخی دیگر ممکن است منجر به معلولیت شوند.
- شدت مواجهه: برخی خطرات میتوانند آسیبهای جدیتر و طولانیمدت ایجاد کنند.
چرا مدیریت ریسک مهم است؟
مدیریت ریسک فرآیند سیستماتیک شناسایی، تحلیل و کنترل تهدیدهایی است که به طور مستقیم یا غیرمستقیم میتوانند بر سودآوری کسبوکار شما تأثیر بگذارند. هدف اصلی مدیریت ریسک، برنامهریزی یک رویکرد پیشگیرانه برای رویدادهای احتمالی ریسک است. در مقابل، اگر کسبوکارتان را بدون برنامه رها کنید، ممکن است به رویدادهای ریسک به صورت واکنشی پاسخ دهید، که این روش نه پایدار است و نه مؤثر.
مدیریت ریسک یک مزیت رقابتی است. اگر مدیریت ریسک به درستی انجام شود میتواند از اتفاقاتی که برای شرکت ریسک دارند و ممکن است به ارزش شرکت آسیب برسانند جلوگیری کند. مدیریت ریسک باید به عنوان ابزاری برای بهبود تصمیمگیری روزانه استفاده شود. در ادامه ۸ دلیل قانعکننده برای اولویت دادن به مدیریت ریسک گفته شده است:
- از ضررهای مالی جلوگیری میکند
- به تصمیم گیری بهتر کمک میکند
- مدیریت ریسک تضمین رعایت مقررات است
- به حفظ اعتبار برند کمک میکند
- به برنامهریزی کسبوکار کمک میکند
- ایمنی محیط کار را تضمین میکند
- رهبری یک مدیر خوب را نشان میدهد
- مدیریت ریسک درک بهتری از کسبوکار ایجاد میکند
مراحل فرایند مدیریت ریسک در کسبوکار
مدیریت ریسک یک فرایند چندمرحلهای است. این مراحل به سازمانها کمک میکند تا ریسکها را شناسایی، ارزیابی و مدیریت کرده و بهطور مؤثر آنها را کنترل کنند. مراحل فرایند مدیریت ریسک به صورت زیر است:
۱. شناسایی ریسک (Identify the Risk)
اولین قدم در فرایند مدیریت ریسک، شناسایی ریسکهایی است که کسبوکار در محیط عملیاتی خود با آنها مواجه است. ریسکها انواع مختلفی دارند که میتوان به ریسکهای قانونی، زیستمحیطی، بازار، و مقرراتی اشاره کرد. شناسایی تمامی این ریسکها بسیار مهم است. در سازمانهای کوچک، این ریسکها به صورت دستی یادداشت میشوند، اما در صورتی که سازمان از راهحلهای مدیریت ریسک استفاده کند، تمامی اطلاعات مستقیماً وارد سیستم میشود.
۲. تحلیل ریسک (Analyze the Risk)
پس از شناسایی ریسکها، باید آنها را تحلیل کرد. در این مرحله باید دامنه ریسک مشخص شود و همچنین ارتباط بین ریسک و سایر عوامل درون سازمان بررسی گردد. برای ارزیابی شدت و جدیت ریسک، لازم است تعیین شود که چه تعداد از عملکردهای کسبوکار تحت تأثیر آن ریسک قرار میگیرند. برخی ریسکها ممکن است بتوانند کل کسبوکار را متوقف کنند، در حالی که برخی دیگر تنها مشکلات جزئی ایجاد خواهند کرد.
۳. ارزیابی ریسک (Evaluate the Risk or Risk Assessment)
در این مرحله، ریسکها باید رتبهبندی و اولویتبندی شوند. اکثر راهحلهای مدیریت ریسک، ریسکها را در دستهبندیهای مختلف بر اساس شدت آنها تقسیمبندی میکنند. ریسکهایی که میتوانند مشکلات جزئی ایجاد کنند، کماهمیتتر هستند، اما ریسکهایی که میتوانند خسارات فاجعهآمیز ایجاد کنند، بالاترین رتبه را دارند. این رتبهبندی کمک میکند تا سازمان تصویر جامعی از مواجهه با ریسکها داشته باشد. ارزیابی ریسک میتواند به دو صورت کیفی یا کمی انجام شود:
- ارزیابی ریسک کیفی (Qualitative Risk Assessment): بیشتر ریسکها قابل اندازهگیری دقیق نیستند و نیاز به ارزیابی کیفی دارند.
- ارزیابی ریسک کمی (Quantitative Risk Assessment): این نوع ارزیابی بیشتر در ریسکهای مالی استفاده میشود که معمولاً میتوان آنها را با اعداد و معیارهای مختلف اندازهگیری کرد.
۴. درمان ریسک (Treat the Risk)
هر ریسک باید تا حد ممکن حذف یا مهار شود. این کار معمولاً از طریق مشاوره با متخصصین مرتبط با ریسک انجام میشود. در محیطهای دستی، این فرآیند معمولاً شامل برگزاری جلسات با ذینفعان مختلف است که ممکن است به صورت پراکنده و در ایمیلها و فایلهای مختلف انجام شود. در سیستمهای مدیریت ریسک دیجیتال، همه ذینفعان میتوانند از داخل سیستم اطلاعیهها را دریافت کرده و بحث و تبادلنظر در مورد ریسک و راهحلهای آن را در همان سیستم انجام دهند.
۵. پایش و بازبینی ریسک (Monitor and Review the Risk)
تمامی ریسکها قابل حذف نیستند و برخی از آنها همیشه باید تحت نظارت قرار گیرند. ریسکهای بازار و زیستمحیطی از جمله ریسکهایی هستند که همیشه باید پیگیری شوند. در سیستمهای دستی، نظارت به عهده کارکنان است که باید تمام عوامل ریسک را پیگیری کنند. در سیستمهای دیجیتال، سیستم مدیریت ریسک نظارت دائمی بر تمامی ریسکها و تغییرات آنها دارد و هر تغییری بلافاصله برای همه افراد قابل مشاهده است. سیستمهای کامپیوتری توانایی بهتری در نظارت مستمر بر ریسکها دارند.
وبسایت auditboard در مورد استراتژی مدیریت ریسک میگوید
استراتژی مدیریت ریسک، برنامهای است برای مقابله با ریسکها، خطرات و رویدادهای غیرمنتظره که برای کسبوکارها در هر اندازه و صنعتی ضروری است. بهتر است مدیریت مؤثر ریسک نه بهعنوان یک سری مراحل، بلکه بهعنوان یک فرایند چرخهای درک شود که در آن ریسکهای جدید و جاری بهطور مداوم شناسایی، ارزیابی، مدیریت و نظارت میشوند.
انواع مدیریت ریسک
مدیریت ریسک فرایندی پیوسته است که شامل شناسایی ریسکهای بالقوه و پیادهسازی استراتژیهایی برای کاهش تاثیرات آنها میشود. پنج نوع اصلی مدیریت ریسک داریم که در ادامه آنها را معرفی میکنیم.
مدیریت ریسک مالی
این نوع مدیریت ریسک بر شناسایی و مدیریت ریسکهایی که میتوانند اهداف مالی را تحت تأثیر قرار دهند، متمرکز است. استراتژیهایی مانند تنوع، پوشش ریسک و استفاده از بیمه میتوانند به کاهش خسارات مالی احتمالی کمک کنند.
مدیریت ریسک عملیاتی
ریسکهای عملیاتی به فرآیندها، سیستمها و افراد درون سازمان مربوط میشوند. مدیریت مؤثر ریسک شامل شناسایی و رسیدگی به ریسکهای احتمالی برای اطمینان از عملکرد روان و کاهش اختلالات است.
مدیریت ریسک استراتژیک
ریسکهای استراتژیک عواملی خارجی هستند که میتوانند بر اهداف بلندمدت و برنامههای سازمان تأثیر منفی بگذارند. این نوع مدیریت ریسک شامل تحلیل روندهای بازار، الزامات قانونی و چشمانداز رقابتی به منظور اتخاذ تصمیمات آگاهانه و محافظت از موقعیت استراتژیک کسبوکار است.
مدیریت ریسک قانونی
ریسکهای قانونی شامل عدم رعایت قوانین و مقررات، اختلافات قراردادی و دعاوی حقوقی میشوند. سازمانها باید بهطور پیشگیرانه ریسکهای قانونی را شناسایی و رسیدگی کنند تا از خسارات مالی و آسیب به شهرت جلوگیری کنند.
مدیریت ریسک ایمنی
ریسکهای ایمنی به آسیبهای احتمالی به افراد، اموال یا محیطزیست مربوط میشوند. ارزیابیهای ریسک خاص سایت، رعایت پروتکلهای ایمنی و برنامههای آموزشی از اجزای حیاتی مدیریت ریسک ایمنی هستند.
چند مثال برای مدیریت ریسک
سازمانها میتوانند از روشهای مختلف مدیریت ریسک بسته به اندازه و نیازهای خاص خود استفاده کنند تا تصمیمگیریهای مبتنی بر ریسک خود را بهبود بخشند. برخی از نمونههای رایج عبارتند از:
- ریسکهای انطباق (Compliance Risks): شرکتها باید به طور منظم بر رعایت قوانین و مقررات نظارت داشته باشند. این به معنای بررسی تمام فرآیندها، رویهها و فناوریهای فعلی و اطمینان از بهروز بودن آنها است. یک سیستم مدیریت ریسک میتواند در این زمینه کمک کند.
- ریسکهای ایمنی (Safety Risks: مدیریت ریسک میتواند برای ریسکهای ایمنی داخل شرکت نیز به بهترین شکل اعمال شود. به این ترتیب، از هرگونه آسیب یا خطر احتمالی جلوگیری میشود.
- ریسک امنیت اطلاعات (Information Security Risk): آیا تا به حال در مورد نقض دادهها چیزی شنیدهاید؟ با پیشرفت فناوری، افراد بیشتری راههایی برای نفوذ به سیستمهای شرکت و سرقت دادههای سایبری پیدا میکنند. با استفاده از مدیریت ریسک، شرکتها میتوانند به دقت برنامهریزی کنند که چگونه امنیت اطلاعات و شبکههای سایبری خود را تقویت کنند.
وبسایت auditboard در مورد استراتژی مدیریت ریسک میگوید
استراتژی مدیریت ریسک، برنامهای است برای مقابله با ریسکها، خطرات و رویدادهای غیرمنتظره که برای کسبوکارها در هر اندازه و صنعتی ضروری است. بهتر است مدیریت مؤثر ریسک نه بهعنوان یک سری مراحل، بلکه بهعنوان یک فرایند چرخهای درک شود که در آن ریسکهای جدید و جاری بهطور مداوم شناسایی، ارزیابی، مدیریت و نظارت میشوند.
انواع استراتژی مدیریت ریسک
در واکنش به ریسک، استراتژیهای مختلفی وجود دارد. روشهای پایهای مدیریت ریسک عبارتاند از: اجتناب، پذیرش، اشتراک، انتقال و پیشگیری و کاهش خسارت. این روشها میتوانند به تمام جنبههای زندگی فردی اعمال شوند و در درازمدت سودمند باشند. در ادامه این پنج روش را بررسی میکنیم.
اجتناب
اجتناب یک روش برای کاهش ریسک با عدم مشارکت در فعالیتهایی است که ممکن است منجر به آسیب شوند. سیگار کشیدن یک مثال از چنین فعالیتی است زیرا اجتناب از آن میتواند هم ریسکهای بهداشتی و هم مالی را کاهش دهد.
اگر یک محصول یا خدمت بیشتر از آنکه مزایا داشته باشد، ریسک داشته باشد، ممکن است بهتر باشد که سازمان از سرمایهگذاری در آن محصول یا خدمت اجتناب کند. اگر ریسکهای ژئوپلیتیکی وجود داشته باشند که تهدیدی برای پروژههای یک سازمان باشند، انتخاب منطقهای دیگر برای راهاندازی پروژه ممکن است انتخاب بهتری باشد.
استراتژی اجتناب نباید بهطور مکرر یا برای تهدیدات بلندمدت استفاده شود. در نهایت، باید این پاسخ دوباره ارزیابی شود تا پاسخهای ریسک پایدارتری پیدا شود که مسائل اصلی را حل کند. مثال: یک کسبوکار تصمیم میگیرد از استفاده از برخی خدمات ابری شخص ثالث اجتناب کند تا از ریسکهای مرتبط با نفوذ به دادهها یا از دست دادن دادهها جلوگیری کند.
پذیرش
گاهی اوقات اجتناب از ریسکها پاسخ مناسبی نیست و پذیرش ممکن است گزینه بهتری باشد. پذیرش به معنای شناسایی و پذیرش یک ریسک به عنوان یک واقعیت است. معمولاً این ریسک پذیرفته شده یک هزینه است که به منظور جبران ریسکهای بزرگتر در آینده به کار میرود، مانند انتخاب یک طرح بیمه درمانی با حق بیمه کمتر که نرخ کسر بیشتری دارد.
زمانی که احتمال وقوع یک ریسک کم است یا تأثیر آن حداقل است، پذیرش ریسک ممکن است بهترین پاسخ باشد. زمانبندی نیز نقش مهمی در انتخاب استراتژی دارد. ممکن است یک ریسک تهدید فوری نداشته باشد یا تأثیری بر چشمانداز استراتژیک شرکت شما نداشته باشد. برای مثال، یک شرکت فناوری ممکن است ریسک باگهای جزئی نرمافزاری را در یک برنامه غیرضروری بپذیرد و تصمیم بگیرد که هزینههای اصلاح آنها بیشتر از تأثیر بالقوه روی کاربران نیست.
پیشگیری و کاهش خسارت
کاهش ریسکها رایجترین پاسخ به ریسکهاست اما همیشه عملی یا ممکن نیست. این گزینه ممکن است بهترین راهحل باشد اگر ریسک تهدید یا مشکلی واقعی ایجاد کند و اجتناب یا پذیرش کافی نباشد. اگر یک ریسک تأثیر منفی ایجاد کند که ممکن است هزینهبر باشد، باید آن ریسک کاهش یابد. این به معنای شناسایی ریسک، ارزیابی تمام راهحلهای ممکن، تهیه یک برنامه، انجام اقدامها و نظارت بر نتایج است.
این روش مدیریت ریسک سعی دارد تا خسارت را به حداقل برساند، نه اینکه آن را کاملاً حذف کند. در حالی که ریسک پذیرفته میشود، تمرکز بر این است که خسارت محدود بماند و از گسترش آن جلوگیری شود. یک مثال از این در بیمه درمانی، مراقبتهای پیشگیرانه است.
انتقال ریسکها
گاهی چالشها یا مسائل بروز میکنند و شما یا تیم شما ممکن است قادر به اجتناب، پذیرش یا کاهش آنها نباشید. یک مثال ممکن است کمبود تخصص یا آموزش لازم برای رسیدگی به ریسکها باشد. در این صورت، ممکن است ایده خوبی باشد که ریسک را به طرف دیگر منتقل کنید؛ گاهی درونسازمانی، گاهی از طرف یک شخص یا شرکت خارجی.
معرفی کتاب در مورد ریسک
کتاب سرمایهگذاری خطرپذیر از اسکات کوپر و کتاب ونچر دیلز برد فلد و جیسون مندلسون دو کتاب از نشر نوین هستند که به موضوع مدیریت ریسک و سرمایهگذاری خطرپذیر میپردازند.
کتاب سرمایهگذاری خطرپذیر شما را با دنیای سرمایهگذاری خطرپذیر آشنا میکند و نگاهی به پشتپردۀ یکی از معروفترین خیابانهای سیلیکون ولی دارد. در این خیابان، شرکتهای بزرگ سرمایهگذاری فعالیت میکنند و در تأمین مالی استارتاپهای فناوری نقش مهمی دارند. اسکات کوپر، نویسندۀ این کتاب، که تجربهی زیادی در این حوزه دارد، رازهای این شرکتها را فاش میکند و نشان میدهد که چگونه میتوان سرمایه جذب کرد.
کتاب ونچر دیلز نیز راهنمایی کاربردی برای درک نحوهی سرمایهگذاری جسورانه با مدیریت ریسک است. این کتاب توضیح میدهد که معاملات سرمایهگذاری چگونه انجام میشوند و چه نکاتی در مذاکره با سرمایهگذاران مهم است. با خواندن آن، میتوانید درک بهتری از فرآیند جذب سرمایه پیدا کنید و در مذاکرات سرمایهگذاری عملکرد بهتری داشته باشید.