نشر نوین با دریافت کپیرایت نسخۀ فارسی کتاب Behave: The Biology of Humans at Our Best and Worst از Robert M. Sapolsky اقدام به انتشار کتاب با نام «رفتار؛ بررسی زیستشناختی بهترین و بدترین رفتارهای انسان» کرده است.
معرفی کتاب رفتار
انسان موجود پیچیدهای است که رفتارهایش حتی از خودش هم پیچیدهتر است. هر عمل انسانی حاصل ترکیبی از عوامل بیشماری است، از فرآیندهای شیمیایی در مغز گرفته تا تأثیرات محیطی و اجتماعی، که طی هزاران سال تکامل یافتهاند. در کتاب رفتار از رابرت ساپولسکی، پروفسور سرشناس، به کاوشی عمیق در شرایط انسانی میپردازد و دلایل پشت پردۀ بهترین و بدترین رفتارهای انسان را آشکار میکند.
رابرت ساپولسکی استاد رشتههای نورولوژی و جراحی مغز و اعصاب در دانشگاه استنفورد است. او علاوه بر این کتاب، آثار علمی پرفروش و تحسینشدهی دیگری نیز تألیف کرده است، از جمله کتاب چرا گورخرها زخم معده نمی گیرند؟ و کتاب محتوم. رابرت ساپولسکی در کتاب رفتار به این پرسشها پاسخ میدهد:
- آیا تا به حال از خود پرسیدهاید که چرا چنین کاری کردید؟
- آیا تا به حال از بیتفاوتی خود یا افکار نامناسبی که به ذهنتان خطور کرده، شوکه شدهاید؟
رفتار انسان تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد، برخی از این عوامل ریشه در سیستم عصبی دارند و برخی دیگر به محیط وابسته هستند. برخی از این تأثیرات طی هزاران سال تاریخ و تمدن بشری شکل گرفتهاند، در حالی که برخی دیگر فرآیندهای شیمیایی در مغز هستند که تنها میلیثانیهها قبل از یک عمل رفتاری خاص رخ میدهند. رفتار هر فرد منحصر به فرد است، اما در عین حال به شدت تحت تأثیر جوامع و فرهنگهایی است که جهان مدرن را تشکیل میدهند. در این متن که خلاصه کتاب رفتار است، برخی از عوامل پیچیدهای که در شکلگیری رفتارهای انسانی نقش دارند، بررسی خواهند شد.
درک رفتار انسان به کمک زیستشناسی مغز، فرهنگ و تاریخ
برای درک رفتار انسان، باید به زیستشناسی مغز، فرهنگ و تاریخ بپردازیم. ضربالمثلی میگوید که هر اتفاقی دلیلی دارد و چه به این موضوع اعتقاد داشته باشید یا نه، این جمله در مورد رفتار انسان کاملاً صادق است. اگر میخواهیم عوامل تأثیرگذار بر بهترین و بدترین رفتارهای بشری را درک کنیم، باید به عمق زیستشناسی انسان برویم. بلافاصله قبل از وقوع یک رفتار خاص، مانند شلیک گلوله، قدیمیترین بخشهای مغز انسان فعال میشوند.
ما این بخشهای مغز را از اجدادمان به ارث بردهایم، و این بخشها مسئول پردازش ابتداییترین غرایز ما، مانند ترس از مرگ، هستند. این فقط یک نوع واکنش عاطفی است که ممکن است باعث شود فرد ماشه را بکشد. اما در ثانیهها تا دقیقههای قبل از وقوع لحظهی سرنوشتساز، مغز مشغول پردازش دادههای حسی، به ویژه اطلاعات بصری یا شنیداری بر اساس محیط اطراف است. این اطلاعات حسی بر نحوهی عمل ما تاثیر میگذارند.
در واقع، زیستشناسی رفتاری ما به شدت با جامعه، فرهنگ و تاریخ انسان درهم تنیده است. سالها تا دههها قبل از وقوع یک رفتار، ما در جوامع انسانی رشد کردهایم که رفتار ما را شکل میدهند. جوامع مختلف ما را به شیوههای متفاوتی شرطی میکنند. به عبارت دیگر، اگر در اوایل زندگیمان در معرض خشونت مداوم قرار گرفته و به آن عادت کرده باشیم، بیشتر مستعد خشونت خواهیم بود. و اگر صدها تا هزاران سال به عقب برگردیم، میبینیم که جغرافیا و بومشناسی اجدادی ما نیز رفتار انسان را به خوبی یا بدی تحت تأثیر قرار دادهاند. در نتیجه باید رویکردی بینرشتهای برای توضیح ریشههای پیچیدهی رفتار انسان در پیش بگیریم.
نقش آمیگدال و قشر پیشانی در رفتار خشونتآمیز
دو بخش اصلی مغز، آمیگدال و قشر پیشانی، مسئول کنترل خشونت هستند و تعیین میکنند که آیا این خشونت به عمل تبدیل شود یا خیر. آمیگدال، که با احساس ترس و رفتارهای خشونتآمیز مرتبط است، در مواجهه با محرکهای خشمآور فعال میشود. برای مثال، مورد چارلز ویتمن، که در سال ۱۹۶۶ مرتکب یک تیراندازی دستهجمعی شد، نشان داد که فشار یک تومور بر آمیگدالای او احتمالاً به رفتار خشونتآمیز ناگهانی او منجر شده است.
از سوی دیگر، قشر پیشانی نقش کلیدی در تنظیم احساسات و کنترل تکانشگری دارد. آسیب به این ناحیه، مانند مورد فینیس گیج که در سال ۱۸۴۸ دچار آسیب شدید قشر پیشانی شد، میتواند باعث تغییرات شدید شخصیتی و از دست دادن کنترل بر خشونت شود. تحقیقات نشان میدهند که بسیاری از مجرمان خشن دچار آسیبهای مغزی در قشر پیشانی هستند و افراد روانپریش خشن نیز فعالیت کمتری در این ناحیه دارند. این دو بخش مغز در کنار هم، تعادل بین خشونت و کنترل آن را تنظیم میکنند.
تأثیر سرنخهای حسی بر رفتار انسان
محیط اطراف ما پر از سرنخهای حسی است که رفتارهای ما را شکل میدهند. این سرنخها شامل اطلاعات بصری، شنیداری و لمسی هستند که به طور مداوم به مغز ارسال شده و نحوۀ تعامل ما با جهان را تحت تأثیر قرار میدهند. برای مثال، سرنخهای بصری مانند چهرهها میتوانند درک و نگرش ما نسبت به دیگران را تغییر دهند. آزمایشها نشان دادهاند که مغز انسان به تفاوتهای ظاهری مانند رنگ پوست واکنش نشان میدهد، اما این واکنشها میتوانند با گذر زمان و دخالت بخشهایی از مغز، مانند قشر پیشانی، تعدیل شوند.
سوگیریهای ناخودآگاه ناشی از این سرنخها حتی در سیستم قضایی نیز مشاهده میشوند. افراد با چهرههای آفریقاییتبار در مقایسه با دیگران، برای جرایم مشابه، اغلب با مجازاتهای سختتری روبرو میشوند. وکلا برای کاهش این سوگیریها، از استراتژیهایی مانند استفاده از عینک برای موکلان سیاهپوست بهره میبرند، زیرا این کار باعث میشود کمتر تهدیدآمیز به نظر برسند.
سرنخهای شنیداری، مانند موسیقی، میتوانند به طور ناخودآگاه بر احساسات و رفتارهای ما تأثیر بگذارند. به عنوان مثال، موسیقی کلاسیک گاهی برای کاهش برداشتهای منفی نسبت به افراد سیاهپوست استفاده میشود.
علاوه بر این، زمینههای اجتماعی نیز نقش مهمی در رفتار ما ایفا میکنند. مردان در حضور زنان تمایل بیشتری به رفتارهای ریسکپذیر و خرید کالاهای لوکس نشان میدهند که میتوان این رفتارها را به تلاش ناخودآگاه برای جلب توجه جنس مخالف نسبت داد. در مجموع، سرنخهای حسی و اجتماعی، به طور پیچیدهای رفتارهای انسانی را هدایت و تحت تأثیر قرار میدهند.
نقش هورمونها در زندگی به روایت کتاب رفتار
هورمونها به عنوان پیامرسانهای شیمیایی، نقشی کلیدی در تنظیم رفتار انسان دارند، اما تأثیر آنها به شدت به زمینۀ آن بستگی دارد. به عنوان یک مثال تستوسترون، در غدد جنسی تولید میشود و تصور میشود که با خشونت مرتبط است. با این حال، مطالعات نشان دادهاند که این هورمون به تنهایی موجب خشونت نمیشود و رفتارهای خشونتآمیز میتوانند به افزایش ترشح آن منجر شوند. نقش آمیگدال در تشدید این رفتارها نیز وابسته به سطح گیرندههای تستوسترون در افراد مستعد است.
دوپامین، بهعنوان “هورمون انگیزه”، نقش مهمی در تشویق اقدامات هدفمحور ایفا میکند. نکته جالب این است که این هورمون بیشتر با انتظار پاداش مرتبط است تا خود لذت از پاداش. سروتونین نیز به شادی و انگیزه مرتبط است و در کنار دوپامین، بهویژه در اهداف بلندمدت، نقش تقویتی دارد. اما سطح بسیار پایین یا بسیار بالای آن میتواند به رفتارهای تکانشی یا ضداجتماعی منجر شود.
اکسیتوسین، هورمون دیگری است که با احساساتی مانند اعتماد و همدلی مرتبط است. این هورمون برخلاف تستوسترون، فعالیت آمیگدال را مهار کرده و باعث افزایش اعتماد در تعاملات اجتماعی میشود. برای مثال، در بازیهای اقتصادی، افرادی با سطح بالای اکسیتوسین دیگران را قابل اعتمادتر میدیدند و حتی پس از مواجهه با فریب، تمایل به اعتماد را حفظ میکردند.
با این حال، تأثیر هورمونها به شرایط محیطی وابسته است. افزایش اعتماد ناشی از اکسی توسین تنها در صورتی رخ میدهد که تعاملات اجتماعی مستقیم باشند. اگر افراد ناشناس یا در مکانی جداگانه باشند، این تأثیر کاهش مییابد. در نتیجه، تعامل میان هورمونها و محیط تعیینکننده نهایی رفتارهای انسانی است.
اثر تجربیات کودکی بر رفتار
تجربیات دوران کودکی و نوجوانی نقش مهمی در شکلگیری رفتارهای ما دارند. با رشد مغز، رفتارها نیز تغییر میکنند. حتی اگر مغز در دو سال اول زندگی ۸۵٪ رشد خود را تکمیل کند، ۱۵٪ باقیمانده برای تعیین رشد رفتاری حیاتی است. قشر پیشانی مغز، که مسئول کنترل تصمیمگیریهای منطقی و تنظیم رفتار است، تا اواسط دههی ۲۰ زندگی به طور کامل رشد نمیکند. این موضوع به ویژه در دوران نوجوانی اهمیت پیدا میکند، زیرا نابالغ بودن قشر پیشانی میتواند منجر به رفتارهای تکانشی و ریسکپذیر شود.
این عدم خودتنظیمی گاهی اوقات باعث افزایش رفتارهای خشونتآمیز در نوجوانان و جوانان میشود. آگاهی از این شرایط بیولوژیکی باعث شده است که در برخی کشورها، مانند ایالات متحده، سیستم عدالت کیفری با مجرمان جوان با رویکردی ملایمتر برخورد کند. به عنوان مثال، دیوان عالی این کشور در یک پروندهی تاریخی حکم داد که حبس ابد بدون امکان آزادی مشروط برای مجرمان نوجوان غیرقانونی است.
علاوه بر تاثیرات ناشی از نابالغ بودن قشر پیشانی، مشکلات دوران کودکی نیز میتوانند تأثیرات ماندگاری بر رفتار افراد داشته باشند. مغز کودکان از انعطافپذیری عصبی بالایی برخوردار است، به این معنی که میتواند اطلاعات را با سرعت بیشتری نسبت به مغز بزرگسالان جذب کند. با این حال، تجربهی مکرر وقایع منفی در کودکی میتواند به مشکلات رفتاری در آینده منجر شود.
اثر عوامل فرهنگی بر رفتار اجتماعی افراد
انسانها، مانند بسیاری از حیوانات دیگر، به طور غریزی میخواهند با محیط اطراف سازگار شوند. ما میخواهیم بخشی از گروه درونی باشیم، بنابراین از قوانین فرهنگ خود پیروی میکنیم، به باورهای آن پایبند هستیم و انتظار داریم دیگران نیز همین کار را انجام دهند. متوجه شدن اینکه با اطرافیانمان همخوانی نداریم، میتواند اضطراب شدیدی ایجاد کند.
مطالعات نشان میدهند عمیقترین ارزشهای ما چیزهایی نیستند که آگاهانه به آنها فکر میکنیم. به عنوان مثال، کسی که برای صداقت تربیت شده است، تصمیم نمیگیرد راست بگوید یا وسوسه دروغ گفتن را سرکوب کند؛ بلکه این وسوسه اصلاً به وجود نمیآید. به عبارت دیگر، شما به طور غریزی از ارزشهای اصلیای که با آنها بزرگ شدهاید پیروی میکنید، مگر اینکه تلاش آگاهانهای برای تغییر آنها انجام دهید.
تفاوتهای فرهنگی، مانند اختلاف بین جوامع فردگرا و جمعگرا، میتوانند به شکلگیری رفتارها و نگرشها منجر شوند. در فرهنگهای فردگرا، مانند ایالات متحده، حقوق فردی و دستاوردهای شخصی در اولویت هستند، در حالی که فرهنگهای جمعگرا، مانند شرق آسیا، نیازهای گروه را مقدم میدانند. این تمایزها حتی بر شیوه تفکر و یادآوری افراد نیز تأثیر میگذارد؛ برای مثال، آمریکاییها جزئیات فردی را بیشتر به خاطر میسپارند، در حالی که شرق آسیاییها صحنۀ کلی را بهتر به یاد میآورند.
تفاوتهای فرهنگی همچنین در نحوۀ فعالیت مغز بازتاب مییابند. قشر پیشانی در افراد غربی هنگام مشاهده تصاویر خودشان، بیشتر فعال میشود، در حالی که در شرق آسیاییها این تفاوت دیده نمیشود. علاوه بر این، پردازش حسی نیز تحت تأثیر فرهنگ است؛ بهعنوان مثال، غربیها جزئیات فردی را در یک صحنه پیچیده بهتر به خاطر میآورند، اما شرق آسیاییها بر کل صحنه تمرکز میکنند. این تفاوتها نشان میدهند که فرهنگ چگونه حتی بر عملکرد مغز تاثیر میگذارد.
سیستمهای اخلاقی نیز تحت تأثیر فرهنگ قرار دارند. فرهنگهای جمعگرا تمایل بیشتری به پذیرش مواضع اخلاقی فایدهگرایانه دارند، به طوری که حفظ نظم عمومی را بر حقوق فردی مقدم میدانند. در مقابل، فرهنگهای فردگرا مانند ایالات متحده بر حقوق فردی تأکید کرده و زندانی کردن افراد بدون روند قانونی را نقض هنجارهای اجتماعی میدانند. این تفاوتها اهمیت تعامل میان فرهنگ و رفتار را نشان میدهند.
تأثیر بومشناسی و جغرافیا بر توسعه تمدن و رفتار
بومشناسی و جغرافیا تأثیر عمیقی بر شکلگیری تمدنها و رفتارهای انسانی داشتهاند. فرهنگهای جمعگرا و فردگرا نتیجۀ شرایط محیطی متفاوتی هستند که طی قرنها تکامل یافتهاند. برای مثال، در شرق آسیا، کشت برنج که به همکاری و هماهنگی نیاز داشت، فرهنگ جمعگرایی را تقویت کرد، در حالی که در شمال چین، کشت گندم که فعالیتی فردگرایانهتر بود، به شکلگیری رفتارهای فردگرایانه منجر شد. این تفاوتها حتی در نرخ طلاق و سطح اختراعات مناطق مختلف قابل مشاهدهاند.
جغرافیا نیز نقش مهمی در فرهنگسازی ایفا میکند. ایالات متحده، به عنوان کشوری مهاجرپذیر، ویژگیهایی مانند فردگرایی و خوداتکایی را به دلیل تاریخ مهاجرت و توسعه سریع زمینهای آن تقویت کرد. مهاجرانی که به آمریکا آمدند، اغلب از جوامعی بودند که آنها را طرد کرده بودند، و این فرصت جدید باعث شد تا ارزشهای فردگرایانه در جامعه آمریکایی ریشه بگیرد. همچنین، گسترش سریع جغرافیایی در دوران استعمار، ویژگیهایی مانند خوداتکایی و حتی تمایل به خشونت را برجسته کرد.
در ایالتهای جنوبی آمریکا، این تأثیرات به دلیل جغرافیای روستایی و فرهنگ چوپانی بیشتر نمود پیدا کرد. فاصله از کنترل دولت مرکزی باعث شد مردم خود عدالت را اجرا کنند، که این موضوع سطح خشونت را در این مناطق افزایش داد. این تأثیرات تاریخی و جغرافیایی همچنان در رفتارهای امروزی مردم این مناطق دیده میشود.
محیط اجتماعی و تأثیر آن بر رفتار
رفتار ما در تعامل با افراد مختلف، مانند بهترین دوست یا رئیس، معمولاً متفاوت است. انسانها تمایل دارند که دیگران را به گروههای درونی و بیرونی تقسیم کنند و در داخل گروههای خود، سلسلهمراتب ایجاد کنند. افراد معمولاً به کسانی که از نظر رتبه به آنها نزدیکتر هستند، احساس نزدیکی بیشتری دارند. علاوه بر تأثیر اطرافیان نزدیک، محیط اجتماعی ما میتواند بر رفتارهای کلی ما تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، مردان در حضور زنان تمایل بیشتری به پرخاشگری و ریسکپذیری نشان میدهند.
همچنین، پدیده “اثر تماشاگر” نشان میدهد که در مواقعی که کمک به دیگران نیاز است، هر چه تعداد شاهدان بیشتر باشد، احتمال کمک کردن کاهش مییابد. اما در موقعیتهای خطرناک، افراد تمایل بیشتری به کمک نشان میدهند، شاید به دلیل پشتیبانی از دیگران یا فرصت شناخته شدن به عنوان قهرمان.
دوستان نزدیک تأثیرات عمیقتری بر رفتار ما دارند. رفتارها و عادات در گروههای دوستی گسترش مییابند، از جمله عادات غذایی و مصرف مواد. مطالعات نشان میدهند که وقت گذراندن با دوستان باعث افزایش شادی و کیفیت زندگی میشود. نکته جالب این است که این تاثیرات بیشتر به نزدیکی روابط دوستی بستگی دارد تا به تعداد دوستان. داشتن چند دوست خوب بهتر از داشتن بسیاری از آشنایان سطحی است.
تاثیر نوروبیولوژی مغز بر دیدگاههای اخلاقی به روایت کتاب رفتار
مطالعات نشان میدهند که لیبرالها و محافظهکاران دیدگاههای متفاوتی نسبت به مسائل اجتماعی مانند فقر دارند. اگرچه هر دو گروه ممکن است در ابتدا دلایل مشابهی برای فقر ارائه دهند، لیبرالها در طول زمان تمایل بیشتری به در نظر گرفتن عوامل موقعیتی نشان میدهند. این الگوی تفکر حتی در موضوعات روزمره نیز مشاهده میشود.
از نظر نوروبیولوژیکی، تفاوتهایی در ساختار مغز این دو گروه وجود دارد. لیبرالها مادهی خاکستری بیشتری در قشر سینگولیت دارند که با همدلی مرتبط است، در حالی که محافظهکاران آمیگدالای بزرگتری دارند که به درک ترس مربوط میشود. این تفاوتها باعث میشود که لیبرالها نگاه انعطافپذیرتری به موقعیتها داشته باشند، در حالی که محافظهکاران در شرایط پرریسک اضطراب بیشتری احساس کنند.
نوروبیولوژی همچنین بر رفتارهای اخلاقی تأثیر دارد. دروغ گفتن معمولاً نیازمند فعالیت قشر پیشانی برای مهار تکانۀ گفتن حقیقت است، زیرا مغز به طور طبیعی تمایل بیشتری به راستگویی دارد. در افراد بسیار صادق، این بخش از مغز در مواجهه با موقعیتهای فریب فعال نمیشود، زیرا فریب از ابتدا بخشی از گزینههای رفتاری آنها نیست.
تفاوت همدلی و دلسوزی به روایت کتاب رفتار
همدلی و دلسوزی، برخلاف تصور عمومی، فرآیندهای متفاوتی در مغز هستند و واکنشهای مختلفی ایجاد میکنند. همدلی بیشتر با اجتناب از درد مرتبط است و به حفظ خود کمک میکند. زمانی که درد دیگران را مشاهده میکنیم، قشر سینگولیت قدامی (ACC) فعال میشود و ما را به یادگیری از تجربیات دردناک دیگران تشویق میکند. اما سطح همدلی ممکن است تحت تاثیر عواملی مانند پیشینۀ قومی فردی که درد میکشد، کاهش یابد.
مطالعات نشان دادهاند که نژاد یا پیشینۀ قومی افراد میتواند بر میزان همدلی ما تاثیر بگذارد. به عنوان مثال، اگر فردی از پیشینهای متفاوت در حال درد کشیدن باشد، آمیگدال که با ترس مرتبط است، بیشتر فعال میشود و میزان همدلی کاهش مییابد. این یافتهها نشان میدهند که همدلی، در عین حال که یک واکنش طبیعی است، میتواند موجب احساسات منفی و اضطراب شود.
در مقابل، دلسوزی واکنشهای مثبتتری ایجاد میکند. در آزمایشی، داوطلبانی که روی دلسوزی تمرکز کردند، به جای تجربهی درد دیگران، احساس گرمی و حمایت نشان دادند. این فرآیند باعث فعالشدن قشر پیشانی و افزایش احساسات مثبت و اجتماعی شد. بنابراین، اگر هدف شما کمک به دیگران باشد، بهتر است به جای همدلی، بر دلسوزی تمرکز کنید.
خلاصه کتاب رفتار رابرت ساپولسکی
رابرت ساپولسکی در کتاب رفتار تلاش میکند به برخی از عمیقترین و چالشیترین سوالات ما دربارهٔ قبیلهگرایی و بیگانههراسی، سلسله مراتب و رقابت، اخلاق و ارادهٔ آزاد و جنگ و صلح پاسخ دهد. کتاب رفتار دستاوردی بزرگ، قدرتمند و قهرمانانه محض در نوع خود محسوب میشود. داستانسرایی ساپولسکی لذتبخش است اما دارای منطق ذاتی قدرتمندی است. او با کاوش عواملی شروع میکند که بر واکنش فرد در لحظهٔ بروز یک رفتار تاثیر میگذارد. سپس بهتدریج به عقب برمیگردد و نهایتاً به تاریخ عمیق گونهٔ انسان و سیر تکاملی آن میرسد.
بنابراین اولین دسته از تفسیرهای او نوع نوروبیولوژیکی یا زیستشناسی عصبی است. یک ثانیه پیش از بروز یک رفتار در ذهن فرد چه گذشته است؟ سپس کمی با دید گستردهتری به موضوع مینگرد: چه منظره، صدا یا بویی باعث ایجاد این رفتار توسط سیستم عصبی شده است؟ در نهایت کدام هورمونها ساعتها یا روزها قبلتر فعال شدهاند تا میزان واکنش این فرد به مسائلی که سیستم عصبی را تحریک میکنند، تغییر کند؟
رفتار چگونه تحت تأثیر تغییرات ساختاری در سیستم عصبی در طول ماههای قبل، دوران نوجوانی، کودکی، جنینی و بازگشت به ترکیب ژنتیکی انسان قرار گرفته است؟ سپس ساپولسکی دیدگاه خود را به فراتر از یک فرد گسترش میدهد؛ فرهنگ چگونه باعث شکلگیری گروه فرد میشود؟ چه عوامل زیستمحیطی مربوط به میلنیالها آن فرهنگ را شکل داده است؟ سپس بارها و بارها به عوامل تکاملی میلیونها سال پیش بازمیگردیم.
نتیجهٔ این کاوشها، یکی از خیره کنندهترین افقهای فکری علم رفتار انسان است. یک پیوند باشکوه که منجر به تحقیقات پیشرفتهای در رشتههای مختلف برای ایجاد چشماندازی دقیق و ظریف در مورد اینکه چرا در نهایت کارهایی را که انجام میدهیم، انجام میدهیم؟
چه کسانی باید کتاب رفتار را بخوانند؟
مطالعۀ کتاب رفتار به کسانی که به روانشناسی رفتاری علاقه دارند، دانشجویان نورولوژی یا زیستشناسی، و خوانندگانی که کنجکاو هستند تا درک بهتری از ذهن خود پیدا کنند پیشنهاد میشود. اگر به دنبال کتابی هستید که با نگاهی علمی و جامع، رفتار انسان را از زوایای مختلف بررسی کند، “رفتار” انتخاب مناسبی است. این کتاب نه تنها دانش شما را در مورد زیستشناسی و روانشناسی انسان گسترش میدهد، بلکه شما را به تفکر عمیقتری درباره علت رفتارهای خود و دیگران دعوت میکند.
نکته مهمی که ساپولسکی بر آن تأکید میکند این است که رفتار انسان موضوعی بسیار پیچیده است و هیچ پاسخ سادهای برای توضیح آن وجود ندارد. هر عمل انسانی تحت تأثیر لایههای مختلفی از عوامل قرار دارد که در کنار هم احتمال وقوع آن را افزایش یا کاهش میدهند.
فهرست مطالب کتاب رفتار:
قدردانی
مقدمه
یک. رفتار
دو. یک ثانیه قبل
سه. چند ثانیه تا چند دقیقه قبل
چهار. چند ساعت تا چند روز قبل
پنج. چند روز تا چند ماه قبل
شش. بلوغ؛ یا رفیق، قشر پیشانی من کجاست؟
هفت. بازگشت به گهواره، بازگشت به رحم
هشت. بازگشت به زمانی که فقط یک تخمک بارورشده بودید
نه. قرنها تا هزارهها قبل
ده. تکامل رفتار
یازده. ما در مقابل آنها
دوازده. سلسله مراتب، اطاعت و مقاومت
سیزده. اخلاقیات و انجام دادن کار درست، به محض پی بردن به آن
چهارده. احساس کردن درد یک نفر، درک کردن درد یک نفر و تسکین درد یک نفر
پانزده. کنایههایی که برای کشتن استفاده میکنیم
شانزده. زیستشناسی، سیستم عدالت کیفری و (البته) ارادۀ آزاد
هفده. جنگ و صلح
کلام آخر
پیوست ۱: عصب شناسی ۱۰۱
پیوست ۲: مبانی غدد درونریز
پیوست ۳: اصول اولیۀ پروتئین
پی نوشتها
دربارۀ نویسنده
ویدئوی اختصاصی رابرت ساپولسکی برای مخاطبان نشر نوین:
مرتضی فصیحی –
سلام
این کتاب کی میاد؟
نشر نوین –
کتاب رفتار و کتاب چرا گورخرها زخم معده نمیگیرند احتمالا در اواخر امسال یا اوایل سال آینده منتشر میشه.
حسین –
بی نهایت منتظر چاپ کتب پروفسور ساپولسکی هستیم ، امید اینکه زودتر چاپ بشن
رحیمیان –
سلام هنوز چاپ نشده؟ دلیل خاصی وجود داشته منظورم اینه که منتظر بمونیم برای چاپسدر آذر ماه؟
نشر نوین –
سلام. وقت بخیر
حجم کتاب زیاده و فرآیندش طولانی هست.
ممکنه انتشارش تا اول سال بعد هم طول بکشه
مریم –
سلام
بیصبرانه منتظر چاپ این کتاب هستم
محمدامین –
سلام
چه قدر مونده تا ترجمه کتاب منتشر بشه؟
نیلو –
امیدوارم تا قبل عید دستمون برسه🌹🙃
آبتین –
هنوز نه؟:)
آبتین –
نویسنده کتاب جدید هم دادن
Ab –
خیلی مونده تا چاپ کتاب تکمیل بشه؟
نیلو –
تا آخر اردیبهشت کتاب منتشر میشه؟
فرزاد –
سلام و عرض خسته نباشید به دست اندرکاران نشر نوین بابت ترجمه تقریبا تمام عناوین توسعه فردی…
ولی نشر به ما قول چاپ کتب جناب ساپولسکی رو داده بود که انگار به نمایشگاه کتاب تهران نرسید..! میتونید زمان حدودیشو بگید؟
نشر نوین –
سلام
کتاب چرا گورخرها خم معده نمیگیرند در صف چاپ هست و کتاب رفتار در مراحل پایانی ویرایش و طراحی. امیدوارم بزودی عرضه بشن ولی به تایم نمایشگاه کتاب نمیرسن متاسفانه
آرین –
سلام بی صبرانه منتظر این کتاب هستیم
لطفا تعجیل بفرمایید
نیاز –
سلام تا آخر تیر به دستمون میرسه این کتاب؟
نشر نوین –
سلام نیاز جان
بله در تیرماه منتشر میشه.
ایوب –
سلام. امیدوارم هرچه زودتر منتشر کنید.
نشر نوین –
ایوب جان تیرماه منتشر میشه و این آخرین باره که قول میدیم 🙂
علی –
سلام بهتر بود از ابتدای فصل ۲ هم یک مقدارش رو قرار میدادید چون تعداد صفحات کتاب زیاده و اینجوری راحت تر میتونستیم تصمیم بگیریم
ارمین گلچین تبریزی –
بیصبرانه منتظر هستم
نازنین ثابتی –
من کتاب رو گرفتم به نظرم کاملا روون هست و خوب کار کرده تیم نشر نوین به علاقه مندان روان شناسی پیشنهاد میکنم مرسی
فرزانه اسمعیلی –
سلام من سه هفته است میخوام بخرم میزنه ناموجود
مشکل چیه؟
نشر نوین (مالک تایید شده) –
سلام فرزانه جان
وقتت بخیر باشه
چاپ جدید کتاب رفتار امروز موجود میشه.
نگار قازانی –
سلام
چرا نمیشه تهیه کرد؟؟؟؟؟؟؟؟
نشر نوین (مالک تایید شده) –
سلام نگار جان
وقتت بخیر باشه
کتاب امروز موجود میشه.