زندگی رویاییتان را چگونه میبینید؟ دوست دارید مجموعهای رمانهای پرفروش معمایی که به آثار سینمایی تبدیل میشوند را بنویسید و یا نرمافزاری را تولید کنید که بازار را متحول میکند؟ آیا اینها رویاهایی بزرگی برای شما هستند و رسیدن به آن راغیرممکن میدانید. اما کتاب بازخرید زمان به شما نشان میدهد که هیچ رویایی خیلی بزرگ نیست اگر ذهنیت ساخت یک امپراتوری را داشته باشید.
اما برای رسیدن به این سطح از کارآفرینی، به دو چیز مهم نیاز دارید: زمان و انرژی. اگر احساس میکنید هیچکدام از این دو را ندارید، این کتاب مخصوص شماست. مارتل در کتاب بازخرید زمان تکنیکهایی ساده اما موثر ارائه میدهد که بر اساس یک گام اساسی بنا شدهاند؛ استخدام افراد مناسب. این کار فقط یک اقدام خودخواهانه برای پیدا کردن افرادی نیست که از شغل خود لذت ببرند و پاداش دریافت کنند بلکه به شما این امکان را میدهد که وارد حوزهای از تولید خالص شوید.
کتاب بازخرید زمان (Buy Back Your Time) نوشتۀ دن مارتل به کارآفرینان و افراد مشغول در کسبوکارها کمک میکند که بتوانند افراد را متناسب با وظایف خاص استخدام کنند تا زمان بیشتری را برای رشد و توسعه کسبوکار خود داشته باشند. این کتاب با بیان راهکارهای عملی و داستانها و تجربههای موفقیت افراد به کسانی که در دنیای پرمشغله امروز احساس گیر افتادن دارند کمک میکند تا از انجام کارهای روزانه و خستهکننده رها شوند و وقت خود را به تولید خالص و خلاقانه اختصاص دهند تا بتوانند امپراطوری شخصی خود را بسازند.
دن مارتل کارآفرین، سرمایهگذار، مربی و بنیانگذار SaaS Academy است (یک برنامۀ مربیگری برای بنیانگذاران نرمافزارهای B2B SaaS که به بیش از ۱۰۰۰ کسبوکار از جمله ClickFunnels، Proposify و Carrot کمک کرده تا رشد کنند و موفق شوند). در ادامه خلاصه کتاب بازخرید زمان را خواهید خواند.
بازخرید زمان با پرداخت پول به دیگران برای انجام کارها
در کتاب بازخرید زمان خواهید خواند که با پرداخت پول به دیگران برای انجام کارها میتوانید درآمد خود را افزایش دهید. مثال تام کلنسی، نویسندۀ معروف رمانهای جاسوسی و خالق شخصیت Jack Ryan، نشان میدهد که حتی یک نویسنده مشهور هم برای افزایش بهرهوری خود، دست به استخدام نویسندگان دیگر زده است. او پس از تثبیت جایگاه خود به عنوان نویسندۀ پرفروش، تصمیم گرفت نویسندگانی را استخدام کند تا داستانهایی که او ایدهپردازی کرده بود را گسترش دهند. بازخرید زمان به او فرصت داد تا زمان خود را برای پیگیری فرصتهای بزرگتر و گسترش فرانشیز خود اختصاص دهد.
اگر شما یک کارآفرین باشید احتمالا در همۀ جنبههای کسب و کارتان دخیل هستید و کارهای زیادی برای انجام دادن دارید؛ از کدهای مهندسان خود بازدید میکنید، با حسابدار خود دربارهۀ مسائل مالی صحبت میکنید و به همهی ایمیلها پاسخ میدهید. اینهای کارهایی ضروری برای ادامه دادن کسبوکار هستند اما شما به عنوان صاحب کسبوکار وظیفه ندارید که تمام این کارها را انجام دهید زیرا این کارها زمان و انرژی شما صرف میکنند و ممکن است رشد شما را نیز متوقف کنند. به عبارتی شما برای رشد کسبوکار خود باید بازخرید زمان کنید.
به گفتۀ کتاب بازخرید زمان کار بیش از حد، خلاقیت و بهرهوری شما را از بین میبرد و به زندگی غیرکاری شما و روابط و سلامتتان آسیب میزند. دن مارتل به این نقطۀ بحرانی که کارآفرینان در آن به «خط درد» میرسند اشاره میکند، جایی که فرد تعداد زیادی گزارش مستقیم دارد و کسبوکارش درآمد زیادی به دست میآورد. در این وضعیت، کارآفرینان ممکن است یکی از سه گزینه را انتخاب کنند: فروش کسبوکار، خراب کردن آن با اقداماتی نامناسب، یا متوقف کردن رشد به دلیل ترس. پیشنهاد چهارم دن مارتل پیروی از اصل بازخرید زمان است.
این فرآیند نیازمند ارزیابی دقیق زمان شما و تشخیص کارهای کمارزش و باارزش است تا بتوانید زمان خود را به کارهای درست تخصیص دهید. این کار شامل شناسایی کارهای کمارزشی است که وقت شما را تلف میکنند، انتقال این وظایف به کسی که بهتر از شما آنها را انجام میدهد و حتی از آنها لذت میبرد و سپس پر کردن وقت خود با فعالیتهای ارزشمندتر که برای شما موفقیتآفرین و شادیآور هستند. استخدام دیگران نه تنها باید برای انجام کارهای مشخص باشد، بلکه برای رها کردن شما از وظایف کوچک و تمرکز بر کارهای بزرگ و خلاقانهای باشد که میتوانند کسبوکار شما را به سطح بالاتری برسانند.
بازخرید زمان با اولویتبندی و واگذاری کارها
اگرچه در دنیا شغلهای مختلفی وجود دارد ام بهطور کلی میتوان آنها را در سه دسته کلی تقسیم کرد: کارمند، کارآفرین، و سازنده امپراتوری. کارمندان وقت خود را سپری میکنند و پول دریافت میکنند و کارآفرینان با استخدام افراد دیگر و خرید زمان، به مدیریت و رشد کسبوکار میپردازند. اما کسانی که به دنبال ساخت امپراطوری برای خود هستند به بازخرید زمان میپردازند و وقت خود را صرف خلاقیت و توسعه ایدههای بزرگ میکنند. نمونهای از این افراد اپرا وینفری است که روز خود را با فعالیتهایی مانند مطالعه، ورزش، و صرف وقت با عزیزانش آغاز میکند و تنها دو ساعت در روز کار میکند.
با وجود ساعات کاری کوتاه، این افراد بازدهی بسیار بالایی دارند. هرکس، میتواند بهطور سیستماتیک برنامه کاری خود را تنظیم کند تا زمان بیشتری را در حالت خلاقیت صرف کند. این فرایند نیازمند بازنگری وظایف روزانه و دستهبندی آنها به چهار گروه است: واگذاری، جایگزینی، سرمایهگذاری، یا تولید. وظایف دسته واگذاری شامل کارهایی مانند صدور فاکتور یا رزرو سفر است که میتوان آنها را به دیگران سپرد تا وقت بیشتری آزاد شود.
وظایف دسته جایگزینی اغلب به مهارتهای خاص مانند فروش و بازاریابی مربوط میشوند. بسیاری از مالکان کسبوکار این کارها را خودشان انجام میدهند، اما بهتر است این وظایف نیز به دیگران سپرده شود، حتی اگر انجام آنها با کیفیتی کمی کمتر از سطح مطلوب صورت گیرد. قانون ۱۰-۸۰-۱۰ میتواند در این زمینه مفید باشد: ۱۰ درصد اول کار را خودتان انجام دهید، ۸۰ درصد میانی را به دیگران بسپارید، و ۱۰ درصد آخر را خودتان تکمیل کنید.
با استفاده از این استراتژی، شما نهتنها بر جنبههای کلیدی کار نظارت میکنید، بلکه مقدار زیادی زمان و انرژی برای انجام فعالیتهای خلاقانه ذخیره میکنید. این روش به شما اجازه میدهد که تمرکز خود را بر وظایف ارزشمندتر و توسعه کسبوکار معطوف کنید و به مرور زمان، به سازندهای امپراتوری تبدیل شوید که از کنترل کامل بر زمان و تواناییهای خود بهرهمند است.
نرخ بازخرید زمان چیست؟
هر کارآفرینی میتواند بخشی از وظایف خود را به دیگران واگذار کند، حتی اگر امکانات مالی محدودی داشته باشد. مفهومی به نام “نرخ بازخرید” وجود دارد که تعیین میکند چه مقدار از درآمد خود را میتوانید صرف استخدام دیگران کنید تا زمان بیشتری برای تمرکز بر فعالیتهای اصلی خود داشته باشید. این نرخ با استفاده از یک فرمول ساده محاسبه میشود: تقسیم درآمد سالانه بر ۲۰۰۰ ساعت و سپس تقسیم نتیجه بر ۴. برای مثال، اگر درآمد سالانه شما ۲۰۰,۰۰۰ دلار باشد، نرخ بازخرید شما ۲۵ دلار در ساعت است.
اگر درآمد شما کمتر از حدی باشد که بتوانید کارکنان تماموقت استخدام کنید، همچنان میتوانید از سایتهای فریلنسری یا واگذاری کارها به افراد خارج از شرکت کمک بگیرید. با تخصیص حدود ۲۵٪ از درآمد به واگذاری وظایفی که انرژی شما را کاهش میدهند، زمان آزادشده به افزایش بهرهوری و در نتیجه افزایش ارزش درآمد شما منجر خواهد شد. این فرآیند یک چرخه مثبت ایجاد میکند که در نهایت به رشد حرفهای و مالی شما کمک میکند.
در کتاب بازخرید زمان میخوانید که زمان آزادشده از طریق واگذاری کارها به دیگران به شما کمک میکند تا بیشتر وقت خود را صرف فعالیتهای باارزش کنید. این فعالیتها به دو دسته تقسیم میشوند: دسته سرمایهگذاری، مانند فعالیتهای خانوادگی، تفریحی یا توسعه حرفهای و دسته تولید، که شامل انجام کارهای الهامبخش و سازندهای است که بیشترین موفقیت را به همراه دارند. هدف اصلی این است که تمرکز خود را به دستۀ تولید معطوف کنید و به این ترتیب، بهرهوری و احساس رضایت خود را افزایش دهید.
بازخرید زمان و استخدام افراد چه فوایدی دارد؟
دن مارتل در کتاب بازخرید زمان توضیح میدهد که استخدام و آموزش کارکنان مناسب یکی از سرمایهگذاریهای کلیدی برای موفقیت در بلندمدت است. اولین گام برای این کار، شفافسازی نیازها و انتظارات شماست. تعریف ویژگیهای مورد نیاز در یک نیروی جدید و وظایف مشخصی که قرار است انجام دهد، اهمیت زیادی دارد. مارتل پیشنهاد میکند برای این کار دامنۀ جستجوی خود را گسترده کنید و از منابع مختلف مانند معرفی از سوی کارکنان فعلی، ارتباط با حرفهایهای شرکتهای دیگر یا بررسی آگهیهای شغلی استفاده کنید.
برای ارزیابی بهتر متقاضیان، میتوانید از روشهای خلاقانه استفاده کنید. به عنوان مثال، درخواست یک ویدیوی کوتاه از متقاضیان برای معرفی خود و توضیح در مورد دلایل علاقه به شغل، محیط کاری ایدهآل و اهدافشان میتواند شناخت عمیقتری ایجاد کند. این روش همچنین توانایی متقاضیان در پیروی از دستورالعملها و استفاده از تکنولوژی را ارزیابی میکند. علاوه بر این، واگذاری یک پروژه آزمایشی با پرداخت مناسب میتواند نحوه عملکرد و سازگاری آنها با وظایف موردنظر را نشان دهد.
پس از انتخاب فرد مناسب و امضای قرارداد، مرحلۀ مهم آموزش آغاز میشود. ایجاد یک دفترچه راهنما برای افراد تازه ورود به سازمان میتواند فرآیند یادگیری را بسیار سادهتر کند. این دفترچه شامل “چهار C” است:
- دوربین (Camcorder): روش دوربین شامل ضبط ویدیویی از شما هنگام انجام کارهایی است که میخواهید آموزش دهید، مانند صدور فاکتور، مدیریت فرآیند جدید یا اجرای یک برنامه. یک ویدئو میتواند ساعتها آموزش فردی را حذف کند. همچنین میتوانید مجموعهای از ویدیوهای آموزشی ایجاد کنید که بهصورت موردی در دسترس کارکنان جدید باشد.
- دوره (Course): شامل ایجاد لیستی از وظایف کلی است. برای مثال، اگر در حال آموزش کارمندی هستید که باید صبحها یک شیرینیپزی را باز کند، لیست وظایف ممکن است شامل موارد زیر باشد:
- ساعت ورود را ثبت کند.
- ویترینها را پر کند.
- منوی مافینها را روی تخته بنویسد.
- قهوه را دم کند.
- ریتم (Cadence): فرکانس انجام وظایف را مشخص کنید. این کار هر روز انجام میشود؟ یکبار در هفته؟
- چکلیست (Checklist): موارد غیرقابلچشمپوشی را که باید انجام شوند، لیست کنید، مانند شمردن پول و قفل کردن جعبۀ صندوق.
داشتن یک دفترچه راهنما که فرآیندها را به صورت جامع پوشش میدهد، به کارکنان جدید کمک میکند تا با اطمینان و کارآمدی بیشتری در محیط کار ادغام شوند. این امر به شما این امکان را میدهد تا تمرکز خود را روی وظایف کلیدی و استراتژیکتر معطوف کنید، در حالی که کارکنان شما به طور مستقل وظایف روزمره را انجام میدهند. نتیجه این فرآیند، افزایش بهرهوری و رشد پایدار کسبوکار خواهد بود.
چگونه میتوان تعهد کارمندان را تقویت کرد؟
در ادامۀ کتاب بازخرید زمان خواهید خواند که پس از استخدام و آموزش کارکنان مناسب، مهم است که مطمئن شوید آنها با تمام توان و تعهد خود کار خود را انجام میدهند. کارمندانی که انگیزه و تعهد کافی ندارند، نمیتوانند برای شرکت شما ارزش واقعی ایجاد کنند. یک کارمند متعهد نهتنها وظایف خود را به درستی انجام میدهد، بلکه تلاش میکند تا اهداف شرکت را به بهترین شکل ممکن محقق کند. برای دستیابی به این هدف، لازم است فضایی فراهم کنید که کارکنان بتوانند خلاقیت و مهارتهای حل مسئله خود را به کار بگیرند.
برای تشویق خلاقیت و تعهد در کارکنان، باید از مدل رهبری تحولآفرین استفاده کنید. در مدل سنتی یا معاملاتی، مدیر صرفاً وظایف را مشخص میکند، اجرای آنها را بررسی میکند و وظایف جدیدی را محول میکند. این مدل، فضای چندانی برای ابتکار عمل و رشد کارکنان باقی نمیگذارد. در مقابل، رهبری تحولآفرین با ارائه اهداف و نتایج مشخص، آزادی و اختیار بیشتری به کارکنان میدهد تا خلاقانه به مسائل نزدیک شوند و راهحلهای نوآورانه ارائه دهند.
برای مثال، اگر هدف شرکت انطباق با یک استاندارد خاص باشد، در مدل معاملاتی مدیر ممکن است به تیم دستور دهد که همه یک دوره آموزشی مشخص را بگذرانند. این روش میتواند زمانبر و پرهزینه باشد. اما در مدل تحولآفرین، مدیر نتیجهای کلیتر را بیان میکند، مانند «ما باید با این استاندارد مطابقت داشته باشیم» و سپس به کارکنان اجازه میدهد راهکارهای خلاقانه پیدا کنند. این ممکن است شامل شناسایی افرادی باشد که بیشترین نیاز به آموزش دارند و استفاده از آنها برای انتقال دانش به سایر اعضای تیم.
رهبری تحولآفرین نهتنها در زمان و هزینه صرفهجویی میکند، بلکه فرصتهای بیشتری برای رشد حرفهای کارکنان فراهم میسازد. این رویکرد باعث میشود کارکنان احساس مالکیت بیشتری نسبت به وظایف خود داشته باشند و به جای دنبال کردن دستورات، به تحقق اهداف شرکت متعهد شوند. در نهایت، این نوع رهبری به افزایش بهرهوری، بهبود فرهنگ سازمانی و تقویت ارتباط میان تیمها کمک میکند.
برنامهریزی برای استفادۀ مناسب از بازخرید زمان
در کتاب بازخرید زمان میخوانید که بعد از واگذاری وظایف و استخدام افراد مناسب، باید برای استفاده از زمانی که به دست آوردهاید، برنامهریزی کنید. برای این کار باید برای هر هفتۀ خود برنامهای دقیق و منظم داشته باشید. باید کارهای خود را سازماندهی کنید و سعی کنید از اتلاف زمان برای تغییر وظایف جلوگیری کنید. حتی جزئیاتی مثل زمان استراحت نهار یا برنامههای شخصی مانند شبهای ملاقات را در نظر بگیرید و به این برنامه پایبند بمانید. این زمان ارزشمند باید به شما کمک کند کسبوکارتان را به سطح بالاتری برسانید.
دن مارتل در کتاب بازخرید زمان توضیح میدهدکه وقتی زمان کافی دارید میتوانید روی ایدههای بزرگ خود تمرکز کنید. این ایدهها میتوانند شامل دستیابی به اهداف جسورانه مانند تبدیل شدن به نویسندۀ پرفروش نیویورک تایمز، خرید ویلایی در جنوب فرانسه، یا طراحی محصولی انقلابی باشند. هیچ حد و مرزی برای بلندپروازی وجود ندارد. ایدههای خود را به شکل چشماندازهای واضح و بلند پروازانه طراحی کنید. دن مارتل این رویکرد را “چشمانداز ۱۰X” مینامد. سپس، برای این چشماندازها زمانی تعیین کنید و با برنامهریزی از آینده به حال، نقاط کنترلی را برای رسیدن به این اهداف مشخص کنید.
برای تدوین برنامه سالانه خود، ابتدا روی اولویتهای غیرقابل مذاکره مثل مناسبتهای خانوادگی یا اهداف کلیدی کسبوکار تمرکز کنید. اینها همان “سنگهای بزرگ” شما هستند که باید در برنامه جای بگیرند. سپس “سنگریزهها” را که کارهای کوچکتر و کماهمیتتر هستند، وارد برنامه کنید. برای مثال، بازدید از دفاتر مختلف شرکت را به یک “سنگ بزرگ” تبدیل کرده و یک سفر دو هفتهای برای بازدید از همه آنها برنامهریزی کنید. به این ترتیب، خواهید دید که سال شما به شکلی سازمانیافته و کاربردی پر میشود.
این سطح از سازماندهی به شما زمان آزاد میدهد تا خلاقترین، شادترین و مولدترین خود باشید. با بازخرید زمان میتوانید از چالشها و جزئیات روزمره فراتر رفته و به ساخت یک امپراتوری جهانی فکر کنید. با پیروی از اصول ارائهشده توسط دن مارتل در کتاب بازخرید زمان میتوانید زندگی و کسبوکار خود را بهطور مؤثر مدیریت کنید و به جایگاهی برجسته در میان کارآفرینان موفق برسید.
چه کسانی باید کتاب بازخرید زمان را بخوانند؟
مطالعه کتاب بازخرید زمان به کارآفرینانی که به دنبال گسترش کسبوکار خود هستند، افرادی که در روزمرگی کارهای روزانه احساس گیر افتادگی میکنند و مدیرانی که به دنبال الهامبخشی به کارکنان خود هستند، پیشنهاد میشود.
کتاب بازخرید زمان راهنمایی برای کمک به مدیران و کارآفرینان برای مدیریت بهرهوری و زمان است و به آنها کمک میکند تا با واگذاری وظایف به دیگران، زمان خود را به حداکثر برسانند. این کتاب شامل توصیههای کاربردی برای دستیابی به نتایج بیشتر در زمان کمتر است و در نهایت به شما کمک میکند زندگی رضایتبخشتری داشته باشید.
امیرپارسا –
سلام به تیم خوب نشر نوین
آیا کتاب نظریه باری ها از مور رو دوباره چاپ نمی کنید؟،
نشر نوین –
سلام دوست عزیز
خیر فعلا این کتاب تجدید چاپ نمیشه.