فقدان و از دست دادن، تجربهای است که دیر یا زود به سراغ همه ما میآید. چه در غم از دست دادن عزیزی باشیم، چه درگیر جدایی یا پایان رابطهای عمیق، سوگ بخش طبیعی از فرآیند التیام است. اما آیا تا به حال به این فکر کردهاید که سوگ چگونه عمل میکند و چگونه میتوانیم در این مسیر دشوار، هم به خود و هم به دیگران کمک کنیم و مراحل سوگ را پشت سر بگذاریم؟
در این مقاله، مراحل سوگ یا سوگواری را بررسی میکنیم و راهکارهایی عملی برای همراهی با کسانی که سوگوار هستند ارائه میدهیم. این مراحل برگرفته از مدل معروف الیزابت کوبلر راس هستند، اما به خاطر داشته باشید که سوگ خطی نیست و برای هر فرد منحصر به فرد است. ممکن است این مراحل به ترتیب تجربه نشوند یا برخی مراحل برخی را تکرار شوند. مهم این است که به خود یا عزیزانتان اجازه دهید این مسیر را به شیوه خودتان طی کنید.
شناخت مراحل سوگ مهم است زیرا آگاهی از آن به شما کمک میکند احساسات آشفته خود را بهتر درک کنید، بدانید که تنها نیستید و بالاخره، امیدی برای بهبودی وجود دارد. اگر هم در نقش همراه هستید، این دانش به شما میآموزد چگونه حمایتگر باشید بدون اینکه قضاوت کنید یا عجله داشته باشید. سوگ سفرِ بازگشت به زندگی است، نه فرار از آن. هر قدم کوچک به سمت پذیرش، پیروزی است.
سوگ پنج مرحله دارد یا هفت مرحله؟
در سال ۱۹۶۹، الیزابت کوبل-راس، روانپزشک سوئیسی-آمریکایی، پنج مرحله سوگ را معرفی کرد. این نظریه بر اساس سالها مطالعه روی بیماران مبتلا به بیماریهای لاعلاج شکل گرفت. بعدها دو مرحله دیگر به این مدل اضافه شد تا هفت مرحله سوگ ایجاد شود. این نسخه گسترشیافته، پیچیدگیهای بیشتر این فرآیند را پوشش میدهد. به طور کلی مراحل سوگ عبارتاند از:
- شوک و انکار
- درد و احساس گناه
- خشم و چانهزنی
- افسردگی و انزوا
- چرخش به سوی بهبودی
- بازسازی و عبور
- پذیرش و امیدواری
هیچیک از این مدلها لزوماً تجربه فردی شما را منعکس نمیکنند. هیجانات در سوگ مانند موج میآیند و میروند. ممکن است یک مرحله را تجربه نکنید یا ماهها بعد به آن بازگردید — و این کاملاً طبیعی است. سوگ مسابقه نیست. هیچ برنامه زمانی مشخصی ندارد و مقایسه روند بهبودی خود با دیگران فایدهای ندارد. مهم این است که به خودتان اجازه دهید هر احساسی را که دارید، بدون قضاوت تجربه کنید. بهتر است برای پشت سر گذاشتن مراحل سوگ با یک فرد متخصص مشورت کنید.
مدلهای دیگری نیز وجود دارند که میتوان آنها را در نظر گرفت. هر کدام از این مدلها سعی دارند توضیح دهند که سوگ چگونه تجربه و پردازش میشود. این مدلها میتوانند به درک بهتر افرادی که درگیر اندوه از دست دادن عزیزان خود هستند کمک کنند. همچنین، متخصصان حوزه سلامت روان و مراقبتهای درمانی نیز میتوانند از این مدلها برای ارائه حمایت مؤثر به افراد داغدار بهره ببرند.
یکی دیگر از این مدلها، چهار مرحله سوگ بر اساس نظریات روانشناس مشهور، جان بالبی، پژوهشهای خود را بر پیوند عاطفی میان والد و کودک متمرکز کرد. از نگاه او، تجربههای اولیهی دلبستگی با افراد مهم زندگی ما – مانند مراقبان – نقشی اساسی در شکلگیری احساس امنیت، آرامش و ارتباطات ما دارد. بر همین اساس، روانپزشک بریتانیایی کالین موری پارکز، مدلی از سوگ ارائه داد که بر نظریه دلبستگی بالبی استوار بود. او چهار مرحله برای سوگواری در زمان فقدان عزیزان پیشنهاد داد: شوک و بیحسی، اشتیاق و جستوجو، یأس و آشفتگی، بازسازی و بهبودی.
مراحل سوگ چیست؟
سوگ پدیدهای جهانی است که معمولاً بر اساس نظریه کوبلر راس، در قالب پنج مرحله توصیف میشود. مراحل سوگ کوبلر راس عبارتاند از: انکار، خشم، چانهزنی، افسردگی و پذیرش که در ادامه هر مرحله را توضیح خواهیم داد. سوگ بخش اجتنابناپذیر زندگی است. هر فرد در مقطعی آن را تجربه میکند، خواه به دلیل فقدان عزیزی، از دست دادن شغل، پایان یک رابطه و یا هر تغییر دیگری که زندگی عادی را دگرگون میکند.
با این حال، سوگ بسیار شخصی است. روندی منظم و خطی ندارد و برای هرکس متفاوت است. ممکن است گریه کنید، عصبانی شوید، در خود فرو بروید یا احساس پوچی کنید. هیچیک از این واکنشها غیرعادی یا نادرست نیست.
مراحل سوگ کوبلر راس
نظریه 5 مرحله سوگ توسط روانپزشک الیزابت کوبلر-راس توسعه یافته است. این نظریه پیشنهاد میکند که ما پس از از دست دادن عزیزان، پنج مرحله متمایز را طی میکنیم: انکار، خشم، چانهزنی، افسردگی و در نهایت پذیرش.
مرحله انکار در سوگواری
در اولین مرحله فرآیند سوگ، انکار به ما کمک میکند درد طاقتفرسای فقدان را به حداقل برسانیم. انکار مکانیسم دفاعی رایجی برای محافظت از خود در برابر واقعیت تلخ است. هنگام پردازش واقعیت از دست دادن، ما همچنین در حال تلاش برای زنده ماندن از درد عاطفی هستیم. باور کردن اینکه فرد مهمی را در زندگی از دست دادهایم میتواند سخت باشد، بهویژه وقتی که ممکن است هفته قبل یا حتی روز قبل با او صحبت کرده باشیم.
در این مرحله از سوگواری، واقعیت ما کاملاً تغییر کرده است. ذهن ما نیاز به زمان دارد تا با واقعیت جدید سازگار شود. ما به تجربیاتی که با فرد از دست رفته داشتهایم فکر میکنیم و ممکن است از خود بپرسیم چگونه بدون این فرد به زندگی ادامه دهیم. این حجم از اطلاعات و تصاویر دردناک برای پردازش بسیار زیاد است. انکار سعی میکند این روند را کند کرده و ما را قدم به قدم پیش ببرد تا از غرق شدن در احساسات جلوگیری کند.
وبسایت verywellmind در مورد این مرحله میگوید:
انکار فقط تلاشی برای تظاهر به عدم وجود فقدان نیست. ما همچنین در حال تلاش برای جذب و درک آنچه اتفاق افتاده است هستیم.
خشم در سوگواری
در مرحله بعدی، بیماران معمولاً خشمگین میشوند؛ ممکن است این خشم را متوجه پزشکان، خانواده یا حتی خدا کنند. گاهی خشم بیهدف و به صورت بیحوصلگی یا پرخاش بروز میکند. درک اینکه خشم واکنشی طبیعی است، به اطرافیان کمک میکند تا انتقادات را شخصی تلقی نکنند.
خشم به ما اجازه میدهد با ترس کمتر از قضاوت یا طرد شدن، احساسات خود را بیان کنیم. خشم همچنین معمولاً اولین چیزی است که هنگام شروع رها کردن احساسات مرتبط با فقدان احساس میکنیم. این میتواند ما را در تجربه خود منزوی کند. همچنین میتواند باعث شود دیگران در لحظاتی که میتوانیم از آرامش، ارتباط و اطمینان خاطر بهره ببریم، ما را غیرقابل دسترس ببینند.
مرحله چانه زنی در سوگ
در مواجهه با سوگ، بسیاری از افراد به مرحلهچانهزن میرسند؛ زمانی که درد از دست دادن آنقدر شدید است که حاضریم هر کاری کنیم تا شاید نتیجه تغییر کند. این مرحله اغلب با گفتوگوهای درونی همراه است: قولهایی به خدا (خدایا، اگر بتوانی این شخص را شفا دهی، زندگیام را تغییر خواهم داد.”)، ابراز پشیمانی از گذشته، یا تصور سناریوهای «اگر… آنگاه…». این واکنش طبیعی، نشاندهنده تلاش ناخودآگاه ما برای بازگرداندن کنترل روی شرایطی است که کاملاً از دست رفته به نظر میرسد.
چانهزنی ریشه در احساس درماندگی دارد. در این مرحله، ذهن به سراغ اشتباهات گذشته میرود: حرفهای نزده، رفتارهای قابل اصلاح، یا لحظههایی که متفاوت عمل میکردیم. این افکار اگرچه دردناک هستند، اما بخشی از فرآیند پذیرش تدریجی واقعیتند. آنها نشان میدهند که ما تازه داریم عمق فقدان را درک میکنیم، حتی اگر هنوز به طور کامل آن را نپذیرفتهایم.
مرحله افسردگی پس از سوگ
در طی دوره سوگ، زمانی که تخیلات ما آرام شود، کم کم به واقعیتی که در آن زندگی میکنیم نگاه میکنیم. چانهزنی دیگر به عنوان یک گزینه احساس نمیشود و ما با آنچه اتفاق میافتد روبرو هستیم.در این مرحله از سوگواری، شروع به احساس از دست دادن عزیزمان به صورت فراگیرتر میکنیم. وحشت ما شروع به فروکش کردن میکند، مه عاطفی شروع به پاک شدن میکند و فقدان بیشتر احساس میشود و اجتنابناپذیر است.
در آن لحظات، ما تمایل داریم با افزایش غم، به درون خود فرو برویم. ممکن است خود را در حال عقبنشینی، کمتر اجتماعی بودن و کمتر با دیگران در میان گذاشتن آنچه از سر میگذرانیم، ببینیم. اگرچه این یک مرحله کاملاً طبیعی در فرآیند سوگواری است، اما مقابله با افسردگی پس از از دست دادن یک عزیز میتواند بسیار منزویکننده و یکی از سختترین مراحل باشد.
اگر شما یا یکی از عزیزانتان در حال سپری کردن این اوضاع هستید، بهتر است حتما با یک فرد متخصص یا یک روانشناس مشورت کنید.
مراحل پذیرش سوگ
آخرین مرحله از 5 مرحله سوگ، پذیرش است. وقتی به مرحله پذیرش میرسیم، به این معنی نیست که دیگر درد از دست دادن را احساس نمیکنیم. در عوض، ما دیگر در برابر واقعیت وضعیت خود مقاومت نمیکنیم و برای متفاوت کردن آن تلاش نمیکنیم. غم و پشیمانی هنوز هم میتوانند در این مرحله وجود داشته باشند. اما تاکتیکهای بقای عاطفی مانند انکار، چانهزنی و خشم کمتر در این مرحله از فرایند سوگواری حضور دارند.
انتقادات به مراحل سوگ کوبلر راس
مدل DABDA در سالهای اخیر با انتقادات زیادی مواجه شده است. گرچه این مدل از نظر تاریخی و فرهنگی اهمیت دارد، منتقدان میگویند مراحل آن بدون شواهد کافی ایجاد شده و اغلب بیش از حد سختگیرانه تفسیر میشوند. کوبلر-راس و همکارانش بر اساس مصاحبههای کیفی با بیش از ۲۰۰ بیمار لاعلاج این مراحل را طراحی کردند.
یکی دیگر از انتقادات مهم به مراحل سوگ کوبلر راس این است که مدل گاهی بهصورت نسخهای تجویزی و نه توصیفی درک میشود؛ گویی بیمار باید حتماً از تمام مراحل عبور کند تا به پذیرش برسد. این نگاه میتواند زیانآور باشد چون سوگواری روندی منحصربهفرد است. خود کوبلر-راس نیز تأکید کرده بود که بیماران ممکن است چند مرحله را همزمان تجربه کنند یا میان آنها رفتوبرگشت داشته باشند.
مراحل سوگ مرگ عزیزان
مرگ عزیزان، مانند هر نوع سوگ دیگر، فرآیندی پرفرازونشیب دارد که معمولاً شامل مراحل مشابهی میشود: انکار، خشم، چانهزنی، افسردگی و در نهایت پذیرش. البته این مراحل خطی نیستند و هرکس به روش خود آنها را تجربه میکند. ممکن است بین مراحل رفت و برگشت داشته باشید یا برخی را اصلاً احساس نکنید. مهم این است بدانید هر واکنشی که دارید طبیعی است و به خودتان فرصت کافی برای عبور از این مسیر سخت بدهید.
هفت مرحله سوگ
برخلاف مدلهای چهار یا پنج مرحله سوگواری، برخی از نظریهپردازان معتقدند این فرآیند پیچیدهتر است و هفت مرحله متمایز را شامل میشود. این مدل گستردهتر، به درک عمیقتر تجربهٔ سوگواری کمک میکند. مراحل هفتگانه سوگواری (seven stages of grief) به شرح است:
- شوک و انکار: فارغ از اینکه فقدان ناگهانی باشد یا قابل پیشبینی، اولین واکنش اغلب یک بیحسی عاطفی و انکار است. این مکانیسم دفاعی به فرد فرصت میدهد تا به تدریج با واقعیت روبهرو شود.
- درد و احساس گناه: با فروپاشی دیوار انکار، موجی از رنج و اندوه ظاهر میشود. ممکن است فرد به دلیل وابستگی به دیگران یا حسرت کارهای انجامنشده، احساس گناه کند.
- خشم و چانهزنی: خشم میتواند به شکل عصبانیت نسبت به خود، دیگران، یا حتی جهان بروز کند. گاهی فرد با نوعی چانهزنی درونی (مثل اگر فلان کار را کرده بودم، این اتفاق نمیافتاد) دست و پنجه نرم میکند.
- افسردگی و انزوا: در این مرحله، سنگینی فقدان بهطور کامل احساس میشود. فرد ممکن است گوشهگیر شود، گویی غم او را از جهان جدا کرده است. این بخش طبیعیِ پردازش عمیقِ از دست دادن است.
- چرخش به سوی بهبودی: به تدریج، طوفان هیجانی آرام میگیرد. فرد شروع به پذیرش زندگی در شرایط جدید میکند و نشانههای کوچکی از التیام پدیدار میشوند.
- بازسازی و عبور: انرژی عاطفی بازمیگردد و فرد گامهای عملی برای سازگاری برمیدارد، مثل تعریف جدید معنی زندگی یا کنار آمدن با تغییرات ناشی از فقدان.
- پذیرش و امیدواری: این مرحله به معنای فراموشی نیست، بلکه نشاندهندهٔ صلحی درونی با واقعیت است. فرد یاد میگیرد که با وجود درد، به زندگی ادامه دهد و حتی به آینده امیدوار باشد.
کتاب جستجوی معنا به ششمین مرحله سوگ میپردازد؛ جایی که فرد تلاش میکند زندگی تازهای برای خود بسازد و به زندگی بازگردد. برای خرید این کتاب بر روی تصویر زیر کلیک کنید.
مراحل سوگواری از نظر روانشناسی
دکتر الیزابت کوبلر-راس در کتاب معروف خود با عنوان «درباره مرگ و مردن» (۱۹۶۹)، متداولترین مدل روانشناختی برای واکنش به مرگ قریبالوقوع را معرفی کرد. او این تجربه را از طریق مصاحبه با بیماران مبتلا به بیماریهای لاعلاج بررسی کرد و پنج مرحله مرگ را ترسیم نمود: انکار، خشم، چانهزنی، افسردگی و پذیرش (که به اختصار DABDA خوانده میشود).
مراحل سوگ در روانشناسی که کوبلر راس ارائه کرد نقطه عطفی فرهنگی بود زیرا پیش از آن، مرگ موضوعی تابو به شمار میرفت که اغلب از آن طفره میرفتند یا کاملاً نادیدهاش میگرفتند. بیماران در حال مرگ اغلب صدایی در تصمیمگیری درباره مراقبتهای خود نداشتند، و حتی برخی از آنها بهطور واضح از تشخیص لاعلاج خود مطلع نمیشدند.
اثر کوبلر-راس نه تنها در فرهنگ پزشکی بلکه در میان عموم مردم نیز محبوب شد و طبیعت گفتوگو درباره مرگ را تغییر داد؛ تأکید او بر تجربه خودِ بیمار بود. این نگاه منجر به رویکردهای نوین در مواجهه با بیماران در مرحله پایانی زندگی شد. او اهمیت گوش دادن به بیماران و حمایت از تجربیات منحصربهفرد آنها را برجسته کرد و دیدگاههای جدیدی درباره چگونگی حمایت از بیماران و خانوادههایشان در آستانه مرگ ارائه داد.
کوبلر راس و دیگران، مدل او را در زمینههای مختلفی همچون سوگ و تغییرات مهم زندگی گسترش دادند. گرچه این مراحل اغلب بهطور خطی و سفتوسخت تفسیر میشوند، کوبلر-راس تصریح کرده بود که این مراحل الزاماً به ترتیب یا حتی توسط همه بیماران تجربه نمیشوند.
وبسایت National Library of Medicine در مورد این مراحل سوگ در روانشناسی کوبلر راس میگوید:
این مدل که از مطالعهای کیفی و تجربی حاصل شد، عمدتاً شخصی و ذهنی است و نباید آن را همچون قانون طبیعی در نظر گرفت. بلکه این مراحل الگویی برای درک الگوهای رایج تفکر، احساس و رفتار در زمینه بیماریهای لاعلاج هستند—الگوهایی که در غیر این صورت ممکن است غیرعادی به نظر برسند. درک این الگوها به مراقبان کمک میکند تا با همدلی بیشتری با بیماران، خانوادهها و همکارانشان ارتباط برقرار کنند.
مراحل سوگ عاطفی
سوگ عاطفی گاهی میتواند به اندازۀ سوگ از دست دادن یکی از عزیزان دردناک و دردآور باشد، زیرا در این شرایط هم انسان مهمترین رابطۀ زندگیاش را از دست میدهد. گذر از سوگ عاطفی در افراد مختلف با هم فرق دارد، یک نفر سریع از این مرحله عبور میکند اما دیگری ممکن است تا چند سال درگیر آن بماند. مراحل سوگ عاطفی تا حدودی شبیه به مراحل سوگ مرگ است، اما تفاوتهایی هم دارد. این مراحل به شرح زیر است:
- دودلی و تردید: آیا جدایی تصمیم درستی بوده است؟
- انکار: چنین چیزی اتفاق نیفتاده است، غیرممکن است!
- خشم: چگونه توانست این کار را با من بکند؟
- چانهزنی: باید برگردم، شاید این بار فرق داشته باشد.
- افسردگی و اندوه: دیگر هیچ کسی مرا اندازۀ او دوست نخواهد داشت.
- پذیرش: این رابطه تمام شده است و من هم خوب خواهم شد.
- رشد: من به جلو حرکت میکنم و برای او نیز خوشحالی را آرزو میکنم.
وبسایت healthline در مورد تعداد مراحل سوگواری میگوید:
«سوگ میتواند به پنج مرحله تقسیم شود که اولین بار توسط الیزابت کوبلر-راس مطرح شد. این مراحل شامل انکار، خشم، چانهزنی، افسردگی و پذیرش هستند. با گذشت زمان، دو مرحله دیگر به این مدل اضافه شدند تا پیچیدگیهای سوگ بهتر نمایش داده شود.
با این حال، این مدلها لزوماً تجربه فردی هر شخص را منعکس نمیکنند؛ چرا که احساسات معمولاً به صورت متناوب میآیند و میروند. ممکن است فردی هیچکدام از این مراحل را تجربه نکند یا دوباره به یک مرحله بازگردد، و این کاملاً طبیعی است.»
دوران سوگ چقدر طول میکشد؟
پاسخ مشخص و یکسانی برای این سؤال وجود ندارد. هر فرد مسیر سوگواری خود را با سرعت خاصی طی میکند. برای برخی، این فرآیند ممکن است چند هفته به طول بینجامد، در حالی که برای دیگران، ماهها یا حتی سالها زمان ببرد. هر بازه زمانی که شما برای گذراندن طول دوره سوگواری نیاز دارید، طبیعی و قابلاحترام است.
همچنین، تجربهٔ سوگ برای هر شخص متفاوت است. ممکن است همهٔ مراحل سوگ را پشت سر نگذارید یا ترتیب آنها برای شما تغییر کند. گاهی مراحل با هم تداخل دارند، گاهی به مرحلهای قبلی بازمیگردید و گاهی پیشرفت شما غیرخطی خواهد بود. این پیچیدگیها بخشی طبیعی از فرآیند بهتر شدن و کنار آمدن با سوگ است.
به خاطر داشته باشید که درد شما مختص خودتان است، چرا که رابطهٔ شما با عزیز ازدسترفتهتان بیهمتاست. بنابراین، به خودتان اجازه دهید بدون قضاوت یا انتظارات بیرونی، این مسیر را آنگونه که برایتان معنادار است، طی کنید. به نیازهای عاطفی خود گوش دهید و زمان را بهعنوان همراهی دلسوز بپذیرید.
برای گذراندن مراحل سوگ چه باید کار کرد؟
به خاطر داشته باشید که فرآیند سوگواری برای هر فرد منحصر به فرد است و هیچ الگوی یکسانی وجود ندارد. یادگیری نحوه مدیریت سوگ برای سلامت جسمی و روانی شما حیاتی است، چرا که سوگ میتواند بر جنبههای مختلف زندگی روزمره تأثیر بگذارد، از جمله:
- تغییرات در اشتها
- اختلال در الگوی خواب
- نوسانات خلقی
- سطح انرژی
- مشکلات سلامت جسمی مانند افزایش فشار خون
اگرچه سوگ معمولاً نیاز به درمان پزشکی ندارد، اما با کمک گرفتن از متخصصان میتواند چرخه سوگ را بهتر مدیریت کرد. برای برخی افراد، صحبت کردن با دیگران میتواند بار هیجانی سوگ را کاهش دهد. هدف اصلی پیشگیری از عواقب ناسالم سوگ بر سلامت و تندرستی شماست. منابع حمایتی ممکن است شامل:
- خانواده و دوستان نزدیک
- مشاوران یا درمانگران متخصص در سوگ
- گروههای حمایتی سوگ
- رهبران مذهبی یا معنوی
- پزشک
برخی از راهکارهای عملی برای گذراندن چرخه سوگ عبارت است از:
- ایجاد روال روزانه: پایبندی به رژیم غذایی سالم، برنامه ورزشی و ساعت خواب منظم میتواند به شما کمک کند بر چیزهایی که تحت کنترل دارید تمرکز کنید.
- تقدیر از زندگی عزیز از دست رفته: اقداماتی برای بزرگداشت خاطره عزیزتان به شیوهای که برای شما معنادار است انجام دهید، مانند جمعآوری عکسها، روایت خاطرات یا ایجاد یادبود.
- یافتن لحظات شاد: تجربه شادی حتی در دوران سوگ میتواند به بهبود وضعیت روانی و سلامت بلندمدت شما کمک کند.
- آموزش درباره سوگ: مطالعه کتابهایی مانند «در باب سوگ و سوگواری» یا «آماده نبودم بگویم خداحافظ» میتواند مفید باشد.
سوالات متداول درباره مراحل سوگ
برخی از سوالات پرتکرار افراد در مورد مراحل سوگواری به نقل از وبسایت healthlineبه صورت زیر است:
مدت زمان هر مرحله سوگ چقدر است؟
هر فرد سوگ را به شکلی منحصر به فرد تجربه می کند. هیچ زمان مشخصی برای هر مرحله وجود ندارد. ممکن است ماه ها در یک مرحله بمانید، در حالی که برخی مراحل را اصلاً تجربه نکنید. این کاملاً طبیعی است، چرا که فرآیند سوگواری نیاز به زمان دارد.
آیا ممکن است مراحل سوگ تکرار شوند؟
تجربه سوگ خطی نیست. ممکن است نوسانات زیادی داشته باشید – از یک مرحله به مرحله دیگر بروید و سپس به مراحل قبلی بازگردید. بسیاری از افراد همه مراحل را تجربه نمی کنند یا ترتیب مشخصی ندارند. مثلاً ممکن است از مرحله چانه زنی شروع کنید و ناگهان به خشم یا انکار برگردید.
اگر مراحل سوگ را تجربه نکنم چه اتفاقی می افتد؟
سرکوب یا انکار سوگ شاید در کوتاه مدت درد را کم کند، اما در بلندمدت می تواند به مشکلات جسمی و روحی منجر شود. برای التیام، باید با سوگ خود روبرو شوید. اگر در پردازش سوگ مشکل دارید، مشاوره می تواند کمک کننده باشد.
چرا درک مراحل سوگ مهم است؟
سوگ واکنشی طبیعی به فقدان است. اگرچه تجربه هر فرد متفاوت است، شناخت مراحل سوگ به شما کمک می کند: واکنش های خود را بهتر درک کنید، نیازهایتان هنگام سوگواری را شناسایی کنید، راه هایی برای برآوردن این نیازها پیدا کنید و در نهایت به پذیرش و بهبودی برسید
چگونه بفهمم در کدام مرحله سوگ هستم؟
مراحل سوگ الگوی ثابتی نیستند، بلکه چارچوبی برای درک احساسات شما هستند. ممکن است احساسات یک مرحله خاص را تشخیص دهید، اما هیچ روش قطعی برای شناسایی مراحل وجود ندارد.
معرفی کتاب برای عبور از مراحل سوگ
مطالعۀ کتاب با موضوع سوگ میتواند به درک احساسات فرد کمک کند تا بتوانند از این دورۀ سخت عبور کنند. در این کتابها میتوانید احساسات پیچیدۀ خود مانند اندوه، خشم و دلتنگی را بهتر درک کنید و حس تنهایی و سرگشتگی کمتری داشته باشید. این کتابها گاهی راهکارها و تکنیکهایی ارائه میدهند که باعث تسکین و مدیریت احساسات نیز میشود. علاوه بر این آگاهی از تجربههای واقعی دیگران باعث ایجاد حس همدلی و همذاتپنداری میشود. مطالعۀ کتابهای زیر میتواند به شما در سپری کردن مراحل سوگواری کمک کند:
- کتاب تلخ و شیرین از سوزان کین: بررسی زیباییهای پنهان در احساسات غمگینانه و تغییرات زندگی.
- کتاب جستجوی معنا از دیوید کسلر: کمک به یافتن معنا و هدف پس از تجربه فقدان و سوگ.
- زندگی سخت است از کیرن ستیا: راهکارهای فلسفی برای مقابله با دشواریهای اجتنابناپذیر زندگی.
- کتاب گزینه ب از آدام گرانت: راههای انعطافپذیری و رشد پس از مواجهه با شکست و تراژدی.
منابع این مقاله:
ممنون از مقاله خوبتون. چطور میشه به فرد سوگوار کمک کرد؟
ممنون از نظرتون! برای کمک به فرد سوگوار، مهمترین چیز اینه که بشنویدش و حضور داشته باشید. احساساتش رو تأیید کنید و اجازه بدید احساساتش رو آزادانه بیان کنه. بهش زمان بدید تا فرآیند سوگواری رو طی کنه و بدون هیچ فشاری، در کنار اون باشید.
همه این مراحل برای همه اتفاق میفتد؟
سلام دوست عزیز
همونطور که در مقاله هم بهش اشاره شد، مراحل سوگ برتی همۀ افراد یکسان نیست و در هر فرد متفاوته.
ممنون از مقاله خوبتون. ایا ان مرحل با همین ترتیب هستن برای همه؟
همونطور که تو مطالب هم گفته شد این مراحل ممکنه به این شکل برای افراد اتفاق نیفته و حتی ممکنه ترتیب مراحل هم متفاوت باشه.
تفاوت بین پنج مرحله و هفت مرحله سوگ چیه؟
مدل پنج مرحلهای که کوبلر-راس گفته، کلیتره ولی مدل هفت مرحلهای یه کم جزئیات بیشتری داره.
در کل، هر دو مدل یه چیزو توضیح میدن، ولی مدل هفت مرحلهای بیشتر روی تغییرات احساسی تمرکز داره.
این سوال همیشه برای من بوده که چطور میشه به فرد سوگوار کمک کرد. ممنون میشم اینم توضیح بدید.
وقتی کسی عزاداره، مهمترین چیز اینه که کنارش باشی و درکش کنی.
باید شنونده خوبی باشی و حرف کلیشهای نزنی.