نشر نوین نسخۀ فارسی کتاب Bittersweet را با خرید حق انحصاری ترجمه و انتشار در ایران از ناشر اصلی Inkwell Management زیرمجموعۀ انتشارات Penguin Random House با نام تلخ و شیرین منتشر میکند.
طبق این قرارداد انحصاری، تمامی حقوق این اثر از جمله انتشار کاغذی و الکترونیکی برای نشر نوین محفوظ بوده و ترجمه و انتشار مجدد آن توسط سایر مترجمان و ناشران ایرانی، خلاف قوانین کپیرایت بینالمللی و اخلاق حرفهای است.
معرفی کتاب تلخ و شیرین
خلاصه کتاب تلخ و شیرین
اثر دیگری از سوزان کِین نویسندۀ کتاب قدرت سکوت
کتاب تلخ و شیرین (Bittersweet) نوشتۀ سوزان کین نحوۀ شکلگیری، اثرات احساسات عمیق تلخ و شیرین زندگی و تاثیر آن بر انسان را بررسی میکند. این احساسات معمولا نادیده گرفته میشوند اما میتوانند به ما کمک کنند که زندگی را کامل تجربه کنیم. کین معتقد است تجربههای تلخ و شیرین میتوانند ما را به یکدیگر پیوند دهند و رشد عاطفی و ذهنیمان را تقویت کنند. تلخ و شیرین لحظاتی است که غم و شادی در کنار هم وجود دارد. این تجربه بخشی از زندگی است که مۀ لنسانها با آن مواجه میشوند. این تجربه باعث شناخت خود و دیگران میشود.
به عقیدۀ کین احساسات تلخ و غم میتوانند باعث الهام و خلاقیت باشند. به همین دلیل است که بسیاری از افراد موفق و هنرمندان آثار بزرگ خود را در تجربههای دردناک و غمناک خود خلق کردهاند. این احساس منفی میتواند باعث رشد انسان شود. در ادامه کین توضیح میدهد که چطور به اشتراک گذاشتن دردها و رنجهای زندگی با دیگران و پذیرش آنها باعث ایجاد پیوندهای عمیق بین انسانها میشود.
در کتاب تلخ و شیرین میخوانید که چطور با پذیرش رنجها و ناملایمات زندگی میتوانیم زیبایی را در لحظات کوتاه و گذرا پیدا کنیم و بیشتر قدر زندگی را بدانیم. پیام اصلی کتاب تلخ و شیرین این است که زندگی ترکیبی از غم و شادی و تلخ و شیرین است و فقط زمانی میتوانیم از آن لذت ببریم که نور و تاریکی را بپذیریم. برای رسیدن به تعادل باید هر دو جنبه را پذیرفت. تلاش برای دوری از غم و تلخیها، ما را از تجربۀ کامل زندگی محروم میکند و مانع رشد عاطفی میشود. پذیرش این تضادها در زندگی روابط انسانی را عمیق میکند و رشد فردی و خلاقیت را به همراه دارد.
کتاب تلخ و شیرین با استفاده از داستانهای تفکربرانگیز و خاطرات شخصی، به بررسی ماهیت تلخ و شیرین تجربیات انسانی میپردازد و دیدگاهی تازه درباره مدیریت احساسات ارائه میدهد. نویسنده با کاوش در همآمیختگی شادی و غم، به خوانندگان کمک میکند تا درک عمیقتری از پیچیدگیهای زندگی پیدا کنند، که این خود الهامبخش رشد شخصی و خودشناسی میشود. این کتاب با محتوای ساده و قابلفهم و رویکرد صادقانهای به تجربه انسانی، جوهرهٔ معنای زندگی بهطور کامل را به تصویر میکشد. در ادامه خلاصه کتاب تلخ و شیرین را خواهید خواند.
تلخ و شیرین به چه معناست؟
دو هزار سال پیش، ارسطو پرسید که چرا شاعران، فیلسوفان، هنرمندان و سیاستمداران بزرگ معمولا شخصیتهای مالیخولیایی داشتهاند. سؤال او بر اساس یک باور باستانی استوار شده بود. این باور که بدن انسان از چهار عنصر یا چهار مایع مختلف تشکیل شده است که هر مایع نظیر یک اخلاق خاص است: سودا (غمگین)، دم (خوشحال)، صفرا (عصبانی) و بلغم (آرام).
اعتقاد بر این بود که شخصیت ما را میزان نسبی این مایعات در بدن شکل میدهد. بقراط، پزشک نامآشنایِ یونان، باور داشت که شخصِ ایده آل از تعادلی هماهنگ میان این چهار مایع لذت میبرد. ولی بسیاری از ما در یک جهت از این تعادل فاصله میگیریم. این کتاب دربارهٔ جهتگیریِ مالیخولیایی است که به آن تلخوشیرین میگویند: گرایشی به احوال اشتیاق، تلخی و غم؛ آگاهی شدید از گذر زمان و لذتی نافذ و کنجکاوانه دربارهٔ زیبایی جهان.
حتی اگر تمدنها نابود شوند و از نو همۀ آنها را بسازیم، این دوگانگیها دوباره پدیدار میشوند. متناقض به نظر میرسد ولی زندگی کردن کامل در این دوگانهها؛ در تاریکی همانطور که در روشنایی، تنها راه تعالی یافتن بر آنهاست. و متعالی ترشدن از آنها نقطۀ اوج است. جایی که شما زجر میکشید، در واقع همان جایی است که عمیقاً برایش اهمیت قائل هستید، آنقدر که کاری بکنید.
تلخ و شیرین نیرویی ساکت و افسانهای است و همانقدر که نادیده گرفته شده است، به همان میزان هم مالامال از پتانسیل انسانی است. تلخ و شیرینی پاسخی اصیل و متعالی به مسئلۀ زنده بودن در دنیایی عمیقاً ناقص ولی به شدت زیباست. در کتاب تلخ و شیرین سوزان کین دهها و دهها روایتِ شیرین، از لحظات تلخ زندگی میگوید. از زندگی انسانهایی که درد را به خلاقیت و اندوه را به اشتیاق تبدیل کردند، اوج گرفتند و برخی به تأثیرگذارترین انسانهای تاریخ تبدیل شدند. او در این کتاب به سوالات زیر پاسخ میدهد
- چرا غم، احساسی که ما را افسرده و ملول میکند، فشار تکامل را تاب آورده است؟
- چه چیزی باعث اشتیاق ما به عشق کامل و بیقیدوشرط و ارتباطش به علاقۀ ما به آهنگهای غمگین و روزهای بارانی میشود؟
- چرا به نظر میرسد خلاقیت با اشتیاق، اندوه و تعالی رابطۀ مستقیم دارند؟
- چطور باید با عشق ازدسترفته کنار بیاییم؟
- چطور ملتی که با درد زیادی پدید آمده است، صاحب فرهنگی میشود که شادی را اصل میداند؟
- چطور میتوانیم در فرهنگی که مثبتاندیشی تحمیل میشود، با اصالت زندگی و کار کنیم؟
- وقتی میدانیم که خودمان و هر کسی که دوست داریم خواهد مرد، چطور باید زندگی کنیم؟
- آیا درد والدین و نیاکانمان را به ارث میبریم، و اگر اینطور است آیا میتوانیم آن را به نیرویی سازنده تبدیل کنیم؟
ارتباط احساسات تلخ و شیرین
احساسات بر روی یک طیف قرار دارند. احساسات مثبت و منفی با هم در ارتباط هستند و اگر بخواهیم بعضی از آنها را نادیده بگیریم، احساسات خود را سرکوب کردهایم. کین استدلال میکند نمیتوانیم شادی را بدون درد، عشق را بدون از دست دادن یا الهام را بدون ناامیدی تجربه کنیم. بدون تجربۀ غم نمیتوان شادی را تجربه کرد. سوزان کین بر اهمیت پذیرش احساسات تلخ بهعنوان بخشی از تجربه انسانی تأکید دارد و اینگونه استدلال میکند که با درک بهتر دردهای شخصی، میتوانیم همدلی و ارتباط بیشتری با دیگران برقرار کنیم.
با پذیرش این احساسات متناقض، میتوانیم ما همدلی و ارتباط خود را با بشریت عمیقتر کنیم. کین بر اهمیت هنر در بازتاب این احساسات تأکید میکند. آهنگها، شعرها و خاطرات معمولاً احساسات تلخ و شیرین را برمیانگیزند. این ارتباط نشاندهنده تمایل انسانی ذاتی برای مقابله با پارادوکسهای زندگی است. بهعنوان مثال، یک آهنگ غمگین ممکن است قلب ما را بشکند اما همچنین زیبایی را نیز به تصویر میکشد. تجربۀ این تنش برای رشد شخصی ضروری است.
تلخ و شیرین و پرورش خلاقیت
درک تلخ و شیرینی میتواند به پرورش خلاقیت کمک کند. سوزان کین در کتاب تلخ و شیرین تأکید میکند که احساس عمیق، بهویژه در مواجهه با غم، میتواند منجر به ابراز هنری و خلاقانه عمیقتری شود. او به تحقیقات و داستانهای مختلف اشاره میکند که نشان میدهند هنرمندان اغلب از تجربیات غم و اندوه خود الهام میگیرند و این تجربیات میتوانند به آثار هنری شگفتانگیزی منجر شوند.
کین همچنین به بررسی تأثیر این درک بر فرهنگهای کاری میپردازد. او معتقد است که اگر ما آسیبپذیری را در محیطهای کاری بپذیریم، میتوانیم فرهنگهای حمایتیتری ایجاد کنیم. رهبران که ناپایداری و چالشها را به رسمیت میشناسند، میتوانند فضایی را فراهم کنند که در آن کارکنان به راحتی درباره مبارزات خود صحبت کنند و احساس همدلی بیشتری پیدا کنند.
بینشهای کین درباره مرگ و غم نیز برای بسیاری از خوانندگان بسیار تأثیرگذار است. او از تجربیات شخصی خود در مواجهه با از دست دادن عزیزان و چالشهایی که در طول پاندمی با آنها روبرو شده، استفاده میکند تا بر اهمیت درک مشترک تأکید کند. این روایتها احساس وحدت و همبستگی را در مواجهه با چالشهای زندگی تقویت میکند و به خوانندگان یادآوری میکند که غم و شادی میتوانند بهطور همزمان وجود داشته باشند و این تجربه میتواند ما را به هم نزدیکتر کند.
فرهنگ مثبتاندیشی غربی
تلخی و شیرینی، غم و شادی، به طور ذاتی و جداییناپذیر در هم تنیده هستند و این موضوع در فرهنگها و نسلهای مختلف به رسمیت شناخته شده است. به عنوان مثال، ژاپنیها با جشن گرفتن شکوفههای زودگذر درختان ساکورا، ناپایداری و گذرا بودن زیباییهای زندگی را به رسمیت میشناسند. این احساس از ناپایداری به افراد یادآوری میکند که تلخی و شیرینی زندگی به هم مرتبط هستند و تجربهی هر دو برای فهم عمیقتر زندگی ضروری است.
اما دنیای غرب بیش از حد به سمت مثبتگرایی تمایل دارد زیرا همواره به دنبال بردن و باختن است. گفته میشود که آمریکاییها بیشتر از هر ملت دیگری لبخند میزنند، اما با این حال، آنها نیز با خوشبختی دست و پنجه نرم میکنند. بر اساس مطالعات، ۳۰ درصد از آمریکاییها در برههای از زندگی خود از اضطراب رنج خواهند برد و ۱ نفر از هر ۵ نفر دچار افسردگی شدید میشود.
در ادامه سوزان کین به ریشههای تاریخی و فرهنگی عادت به لبخند زدن در غرب اشاره میکند و آن را به ایمان کالوینیستی نخستین مهاجران آمریکایی مرتبط میداند. این باور معتقد بود که سرنوشت افراد از پیش تعیین شده است. با این حال، از مردم خواسته میشد که با وجود نداشتن کنترل کامل بر سرنوشت، “مثل برندهها رفتار کنند”. این طرز فکر به این معنا است که افراد باید در همه جنبههای زندگی، از شغل گرفته تا روابط و حتی مواجهه با مرگ، پیروز و موفق به نظر برسند.
کین به این نکته اشاره میکند که هیچکس نمیتواند همیشه در همه چیز موفق باشد. او تأکید میکند که گاهی باختن یا داشتن یک روز بد طبیعی است و زندگی ادامه دارد. نیازی نیست که افراد همیشه تظاهر به شاد بودن یا خوشحال بودن کنند. خوب است که گاهی احساس بدی داشته باشیم، اما این احساسات نباید به رفتار ناپسند یا سرزنش دیگران منجر شود، و همزمان نیازی هم به پنهان کردن این احساسات نیست. زندگی چیزی بیشتر از بردن و باختن است.
ما انسانها به طور طبیعی به سمت احساسات تلخ و شیرین کشیده میشویم، چرا که این احساسات غریزه شفقت را در ما برمیانگیزند. این غریزه، که در انسانها به طور ذاتی وجود دارد، برای ایجاد ارتباطات اجتماعی و بقای گونه ما ضروری بوده است. در واقع، غم به عنوان یکی از احساسات تلخ، به ما کمک میکند تا به دیگران توجه کنیم، با آنها همدردی کنیم و جامعهای همدل و پیوندی قویتر ایجاد کنیم.
چطور با درد و رنج مواجه شویم؟
درد و رنج بخشی از زندگی هستند و نمیتوانیم آنها را نادیده بگیریم یا به سادگی حذف کنیم. نمیتوانیم همه چیز را به دلیلی خاص نسبت دهیم و این حقیقت که آسیب و درد همیشه به دلایل مشخصی به وجود نمیآیند، به ما یادآوری میکند که این تجربیات اجتنابناپذیرند. هر فردی در طول زندگی خود با آنها مواجه میشود و این حقیقت، درک ما را از زندگی عمیقتر میکند.
کتاب تلخ و شیرین به ما میآموزد که درد در کنار شادی، دارد، عشق در کنار فقدان و الهام در کنار ناامیدی وجود دارد. اگر از تلخیها فرار کنیم، از تمام خوبیهایی که همراه آن هست نیز فرار کردهایم. وقتی از تلخی دور شویم، از شیرینی هم در میشویم. این درک به ما کمک میکند تا زندگی را بهعنوان یک تجربه جامع و متنوع بپذیریم. ممکن است زندگی بدون درد آسانتر باشد اما رنگوبوی زندگی را نخواهد داشت. زندگی یک سفر پر از تجربههای تلخ و شیرین است که باید با شجاعت و عشق با آن روبهرو شویم.
یک مطالعه از دانشگاه تورنتو نشان داده افرادی که احساسات منفی خود را میپذیرند، کمتر تحت استرس قرار میگیرند و احساس بهزیستی بیشتری نسبت به همتایان خود تجربه میکنند. این یافته حتی پس از اینکه این افراد حوادث منفی زندگی را تجربه کردند، همچنان درست بود.
ما نمیتوانیم از درد و رنج جلوگیری کنیم، اما تنها چیزی که تحت کنترل ماست، نحوهی واکنش و پذیرش این دردهاست. در واقع، نحوهی استقبال ما از درد و رنج میتواند ما را به سمت عشق و رشد هدایت کند. این درک به ما این امکان را میدهد که در مواجهه با چالشها، به انسانهای بهتری تبدیل شویم و به دیگران نیز کمک کنیم.
پذیرش مرگ عزیزان
در ادامۀ کتاب تلخ و شیرین، سوزان کین به تأثیر پذیرش مرگ و اندوه بر شادی و رضایت در زندگی اشاره میکند. آگاهی از ناپایداری زندگی میتواند بر احساسات ما تأثیر بگذارد. پذیرش مرگ در فرهنگهای مختلف به اشکال متفاوتی تجلی مییابد. در حالی که فرهنگهای غربی معمولاً زندگی را جشن میگیرند و از مرگ فرار میکنند، سوزان کین تأکید میکند که مرگ به زندگی معنا میبخشد و باید با آن راحتتر برخورد کرد.
در ادامۀ کتاب تلخ و شیرین کین به تغییرات اجتماعی اشاره میکند که از اوایل قرن بیستم اتفاق افتاده و باعث شده است که مرگ از زندگی روزمره دور شود. این دوری به این معناست که مردم کمتر با احساسات سوگواری و غم آشنا میشوند و به تازهداغدیدگان توصیه میشود که شجاع و مثبت بمانند.
کین به دکتر لورا کریستنسن، استاد روانشناسی در دانشگاه استنفورد، اشاره میکند که بر اساس تحقیقات او، افراد سالخورده که به مرگ و ناپایداری زندگی بیشتر آگاه هستند، در واقع خوشحالتر و سازگارترند. این افراد به راحتی میبخشند، عشق میورزند و به سرعت شکرگزاری را تجربه میکنند. دلیل خوشحالی آنها در این است که لحظات شیرینی که تجربه میکنند، با آگاهی بیشتری از گذرا بودن زندگی همراه است.
در مقابل، جوانترها معمولاً احساس میکنند که مرگ از آنها دور است و به دنبال تجربیات و افراد جدید میگردند، اما تمایل به تمرکز بر احساسات و تجربیات منفی دارند. برعکس، افراد سالخورده بیشتر بر آنچه دارند متمرکز میشوند و از آن لذت میبرند. آنها در واقع سرمایهگذاری بیشتری بر روی عشق و مراقبت از آنچه که از آنها دوست دارند، انجام میدهند و این باعث میشود دلایل بیشتری برای ارزش قائل شدن برای لحظات زندگیشان پیدا کنند. در نتیجه نباید از مرگ یا احساس غم فرار کنیم، بلکه باید آنها را بپذیریم و به طور منظم به فناپذیری خود فکر کنیم تا زندگی معنادارتری داشته باشیم.
چطور با تلخ و شیرین زندگی کنیم؟
با به رسمیت شناختن جنبههای تلخ و شیرین زندگی، میتوانیم ارتباطات عمیقتری برقرار کنیم. این درک جدید میتواند ما را به سوی رشد فردی و جمعی سوق دهد. در این کار روشنگرانه، کین خوانندگان را به پذیرش غم و اندوه تشویق میکند. او آنها را ترغیب میکند تا قدرت آرزو و غم را شناسایی کنند. “تلخ و شیرین” در نهایت این احساسات را بهعنوان عناصر ضروری یک زندگی کامل قرار میدهد. با بهرسمیت شناختن درد و شادی بهعنوان دو روی یک سکه، میتوانیم بشریت مشترک خود را کشف کنیم.
تلاش برای فراموش کردن یا نادیده گرفتن احساسات منفی باعث میشود که این احساسات بزرگتر و قویتر شوند و در نهایت بر رفتار ما تاثیر بگذارند. سرکوب احساسات نه تنها کارساز نیست، بلکه میتواند منجر به مشکلات بزرگتری در زندگی فردی و اجتماعی ما شود. باید به احساسات منفی خود توجه کنیم و آنها را به عنوان بخشی از تجربۀ انسانی بپذیریم. این پذیرش میتواند به ما کمک کند تا به روشهای سازندهتری برای مدیریت درد و رنجهای خود بیندیشیم و به سمت عشق و رشد حرکت کنیم.
برای یادگیری بهتر در مواجهه با مرگ، سوگواری و مراحل سوگ، لازم است که نگرش خود را نسبت به این تجربیات بازنگری کنیم. به جای اینکه بر روی نیاز به گذر از غم و پایان درد تمرکز کنیم، میتوانیم ظرفیتهای خود را برای کنار آمدن با آنها در زندگی بدون اینکه تحت بار سنگین غم خم شویم، پرورش دهیم. این رویکرد نهتنها به ما کمک میکند با درد مواجه شویم، بلکه به ما یادآوری میکند که غم و شادی دو روی یک سکه هستند؛ بدون تلخی، طعم شیرینی زندگی قابل درک نخواهد بود و بدون عشق، تجربه از دست دادن معنا نمییابد.
چه کسانی باید کتاب تلخ و شیرین را بخوانند؟
این کتاب به کسانی پیشنهاد میشود که میخواهند با احساسات تلخ و شیرین زندگی خود مواجه شده و آن را بپذیرند تا به درکشان از معنای زندگی و روابط انسانی عمیقتر شود. این کتاب همچنین افرادی که سوگوار هستند، افرادی که میخواهند احساسات خود را بهتر درک کنند و کسانی که در جستجوی تعادلی میان تجربههای مثبت و منفی هستند پیشنهاد میشود.
فهرست مطالب کتاب تلخ و شیرین
معرفی: قدرت تلخوشیرین
بخش اول: اندوه و اشتیاق؛ چطور میتوانیم درد را به خلاقیت، تعالی و عشق تبدیل کنیم؟
- فصل ۱. غم به چه دردی میخورد؟
- فصل ۲. چرا مشتاق عشق «کامل» و بیقیدوشرط هستیم؟
(و این چه ربطی به علاقهٔ ما به آهنگهای غمگین، روزهای بارانی و حتی معنویت دارد؟) - فصل ۳. آیا خلاقیت با اندوه، اشتیاق و تعالی ارتباطی دارد؟
- فصل ۴. چطور باید با عشق از دسترفته کنار بیاییم؟
بخش دوم: برندهها و بازندهها؛ چطور میتوانیم تحت “استبداد مثبتاندیشی”، در زندگی و کار اصالت داشته باشیم؟
- فصل ۵. چطور ملتی که بر پایهٔ این همه درد و رنج بنا شده بود به فرهنگِ لبخندهای فرمایشی تبدیل شد؟
- فصل ۶. چطور میتوانیم بر مثبتاندیشیِ تحمیلشده در محیط کار و غیر از آن چیره شویم؟
بخش سوم: فناپذیری، بیدوامی و سوگ؛ چطور میتوانیم زندگی کنیم، وقتی میدانیم ما و هر آنکس که دوستش داریم خواهیم مرد؟
- فصل ۷. آیا باید برای زندگی ابدی تلاش کنیم؟
- فصل ۸. آیا باید برای “خلاصی” از اندوه و بیدوامی تلاش کنیم؟
- فصل ۹. آیا رنج اجداد والدینمان را به ارث میبریم؟ و اگر اینطور است، میتوانیم در نسلهای بعد متحولش کنیم؟
کلام آخر: چطور به خانه برویم
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.