معرفی کتاب چهار هزار هفته
آنچه در کتاب چهار هزار هفته خواهید خواند:
بسیاری از ما در مدیریت زمان محدودمان بسیار بد عمل میکنیم و این همان چیزی است که وضعیت را دلسردکنندهتر میکند؛ کوششهای ما برای حداکثر استفاده از زمان، نهتنها مدام با شکست مواجه میشود بلکه اوضاع را بدتر هم میکند.
سالهاست که کتابهایی همچون بهرهوری خارقالعاده، هفتۀ کاری چهارساعته و هوشمندتر، سریعتر، بهتر و نیز وبسایتهایی مملو از “ترفندهای روزمرۀ زندگی” برای چند ثانیه، سریعتر پیش بردن کارهای منزل، با توصیههایشان ما را بمباران میکنند (توجه داشته باشید، اصطلاح “ترفندهای روزمرۀ زندگی” در بهترین حالت، زندگیتان را نوعی ابزار معیوب میداند که برای توقف عملکرد نامطلوبش محتاج اصلاح است.).
همچنین، نرمافزارها و دستگاههای قابلحمل متعددی برای به حداکثر رساندن بازدهی فعالیتهای روزانه و حتی خواب در دسترساند. بهعلاوه ویژگی مشتریپسند هزاران کالا یا خدمات دیگر، از لوازم آشپزخانه گرفته تا بانکداری آنلاین، کمک به صرفهجویی هر چه بیشتر در زمان است.
مشکل، عدم کارایی این روشها یا محصولات نیست؛ آنها کارسازند – بدینمعنا که به مددشان فعالیتهای بیشتری انجام میدهید، به جلسات کاری بیشتری میرسید، میتوانید فرزندانتان را در فعالیتهای فوقبرنامۀ بیشتری شرکت دهید، و سود بیشتری را نصیب کارفرمایتان کنید – باوجوداین، کماکان حس میکنید مشغلههای بیشتری دارید، مضطربتر، و درنتیجه تهیترید.
مدیریت زمان برای انسان فانی
انسانشناس آمریکایی، ادوارد تی. هال میگوید زمان در دنیای مدرن همچون تسمهنقالهای است که لحظهای از حرکت بازنمیایستد، هرلحظه تکالیف جدیدی را پیش پای ما قرار میدهد، و هرچه سرعت انجام تکالیف قبلی بیشتر میشود، این تسمهنقاله نیز سریعتر حرکت میکند؛ بدین ترتب بهنظر میرسد «بازدهی بیشتر» صرفاً سرعت این تسمهنقاله را افزایش میدهد.
از سوی دیگر، عدم بازدهی، از کنترل خارج شدن تسمهنقاله را در پی خواهد داشت: مواجهه با گزارش فرسودگیهای شغلی تمامعیار، بهویژه در جوانترها به پدیدهای معمول بدل شده است، فرسودگیای که مشخصهاش ناتوانی در تکمیل وظایف اصلی روزمره است – به قول منتقد اجتماعی، مالکوم هریس، فرسودگی فلجکنندۀ «نسلی که ابزارهاییاند ظریف، ساختهشده از جنینهایی که قرار بوده است به ماشینهای تولیدی نحیف و دون مایه بدل شوند.»
این حقیقتی دیوانه کننده در باب زمان است، حقیقتی که بهنظر میرسد بسیاری از توصیهها پیرامون مدیریت زمان از آن غفلت کردهاند.
از نگاه اولیور برکمن نویسندۀ کتاب چهار هزار هفته، زمان به کودک نوپایی لجوج میماند: هرقدر بیشتر برای کنترلش تقلا کنید و بکوشید آن را با برنامههایتان مطابقت دهید، بیشتر از کنترل شما خارج میشود.
به پیشرفتهایی فکر کنید که کمک میکنند تا نسبت به زمان، دست بالاتری پیدا کنیم: بنا به هر منطقی، در دنیای برخوردار از ماشینهای ظرفشویی، ماکروویوها، و موتورهای جت، باید حس کنیم فرصتی فراختر و فراوانتر داریم. اما این احساس معرف تجربۀ واقعی ما نیست.
در عوض زندگی شتابانتر شده است و ما بیتابتر از پیشیم. انتظاری دودقیقهای برای آماده شدن غذای ماکروویو بسیار آزاردهندهتر از انتظار دوساعتۀ آماده شدن غذا بر روی اجاقگاز است – یا انتظار دهثانیهای برای بالا آمدن صفحۀ یک وبسایت بهمراتب سختتر از انتظار سهروزۀ دریافت همان اطلاعات از طریق نامه است.
سخن مترجم کتاب چهار هزار هفته
اغلب ما فراموش میکنیم زندگی موقتی است، فراموش میکنیم روزی میمیریم. از یاد میبریم عزیزانمان همیشگی نیستند. فراموش میکنیم مردههای امروز، زندههای دیروزند.
نمیفهمیم هدف از زندگی درس خواندن یا پول درآوردن نیست، هدف خودِ زندگی است. به خیال فردایی نفس میکشیم که هنوز نیامده است و شاید هرگز هم نیاید و با این خیال، امروزمان را میسوزانیم. میخواهیم در فرصت محدود عمرمان همه کاری کنیم اما حرص “همه کاری کردن” سبب میشود که هیچ نکنیم.
کتاب چهار هزار هفته؛ مدیریت زمان برای انسان فانی نوشتۀ اولیور برکمن کوشیده است تا تلنگری باشد برای رها ساختن ما از بند اینگونه اوهام و غفلتها؛ کتاب شباهت چندانی به کتابهای مرسوم در باب مدیریت زمان و بهرهوری ندارد، بلکه اثری است عمیقاً فلسفی، کتابی است که باید با طمأنینه خواندش.
فهرست مطالب کتاب چهار هزار هفته
پیشدرآمد: عاقبت همه میمیریم
بخش نخست: انتخابِ انتخابها
۱. به آغوش کشیدن محدودیتهای زندگی
۲. تلۀ کارایی
۳. چشم در چشم فناپذیری
۴. بدل شدن به یک تعللگرای بهتر
۵. مسئلۀ هندوانه
۶. مزاحم صمیمی
بخش دوم: ورای کنترل
۷. واقعیت آن است که هرگز وقت نداریم
۸. زندگی همین حالاست
۹. کشف مجدد استراحت
۱۰. گرداب ناشکیبایی
۱۱. باقی ماندن در اتوبوس
۱۲. تنهاییِ کوچنشین دیجیتال
۱۳. بیاهمیتدرمانیِ کیهانی
۱۴. بیماری بشر
پیوست: ۱۰ تکنیک برای به آغوش کشیدن محدودیتهایتان
قدردانی
در مورد نویسنده
پینوشتها
Vahid –
«بدیهی است که هرگز زندگی عاری از هرگونه مشکل فرانخواهد رسید. مهمتر آنکه خود شما هم نباید خواستار این نوع زندگی باشید، زیرا زندگی عاری از مشکل شکلی از زندگی است که طی آن اقدامات ارزنده انجام نخواهند شد و چنین زیستنی بیمعنا خواهد بود.»
– چهارهزار هفته
Beygi –
این کتاب از دیدگاهی تازه و نو به پدیده زمان و مدیریت آن پرداخته، خواندنش بسیار لذت بخش بود.
ممنون از نشر نوین برای این کتاب زیبا.